نمونه بارز این مساله تصمیماتی است که برای این صنعت لحاظ می شود‌ به عنوان مثال اقداماتی چون واگذاری شرکت های غله به بخش خصوصی بدون تمهیدات از پیش تعیین شده و فراهم نبودن زیرساخت ها و یا تصمیمات و مصوبه هایی که یک شبه برای صنعت نان لحاظ و اجرا شد و چه هرج و مرج هایی به پا کرد. این مسائل ناشی از این مساله است که هر کس در جایگاه خود قرار ندارد.

به عنوان مثال در یکی از سازمان های متولی صنعت گندم آرد و نان  وقتی یک شخص به عنوان مدیر ارشد سازمان سکاندار عرصه مدیریت می شود برای انتصاب مدیران زیر مجموعه خود ابتدا به سراغ اشخاصی می رود که مورد اعتماد وی باشند و در این میان به تخصص و آگاهی فرد نسبت به حوزه ای که قرار است در آن مدیریت کند هیچ توجهی نمی شود. در طی این مدت شخص مورد نظر تجربیاتی کسب می کند و به محض اینکه شرایط برای عملی نمودن تجارب وی فراهم می شود مدیر سازمان تعویض خواهد شد و مدیر جدید هم به جای جایگزینی افراد باتجربه و ‌مسلط از دوستان خود و یا افراد سفارش شده استفاده می کند.

متاسفانه این سلسله مراتب همچنان تکرار می شود و صنعت گندم و آرد و نان دستخوش روابط شخصی و مسائل سیاسی میان افراد می گردد. متاسفانه مدیران گندم، آرد ونان بر اساس رابطه ها و ضابطه ها در جایی که نباید باشند قرار میگیرند و همین مساله از دلایل اصلی مشکلاتی است که صنعت را احاطه نموده است . صنعت گندم آرد و نان در کشورمان با توجه به معضلات و چالش هایی که روبرو است مدیران آگاه دلسوز و شجاعی را می طلبد تا به فکر باشند و اهل رانت و رانت خواری نباشند.