تبلیغات
تمام اتوماتیک
سرمقاله ها


بهداشت و استاندارد اجباري

  اختصاصی/ در تعاریف مربوط به بهداشت مواد غذایی آمده است که انسان برای ادامه حیات به انرژی و نیرو نیازمند است و این نیرو و انرژی باید از طریق مواد مغذی و سالم که در محیطی بهداشتی تهیه شده باشد کسب شود. اگر ماده غذایی در معرض آلودگی و فساد قرار گیرد می تواند سلامتی انسان را به خطر بیندازد، چراکه غذا حاوی مواد مغذی است و میکروب ها نیز برای رشد به این مواد نیاز دارند.


            

از سوی دیگر مطابق با قانون، سازمان استاندارد مي تواند با تصويب شوراي عالي استاندارد،  اجراي استاندارد كالاهایی را كه از نظر ايمني و يا حفظ سلامت عمومي ضروري باشد اجباري نمايد و اعمال هرگونه نظارت مستمر در اجراي صحيح استاندارد از وظايف این سازمان است.
پس با توجه به توضیحات بالا نتیجه می گیریم که غذا علاوه بر تامین انرژی و نیرو می تواند  برای انسان منشاء بیماری های مختلفی نیز باشد و هم چنین تولیدکنندگان و عرضهکنندگان اقلامی که با تولید مواد غذایی سروکار دارند به موجب قانون موظفند محصولات خود را منطبق با استاندارد ملی تولید و عرضه  نمایندکه مسلماً محصولاتی که مستقیم و یا غیر مستقیم با  تولید نان در ارتباط هستند مشمول قانون استاندارد اجباری هستند.


فکر می کنم اوایل سال 1391 بود که آیین نامه اجرایی ماده 110 قانون برنامه پنجم توسعه با محوریت اصلاح الگو و فرآیند تولید گندم، آرد و نان کشورکه در شورای اقتصاد به تصویب رسیده بود،  ابلاغ شد.  همزمان با آن اعلام شد که  این آیین نامه در راستای اصلاح الگوی تولید و مصرف نان، حفظ ذخایر استراتژیک گندم، حمایت از بخش خصوصی برای خرید گندم داخلی، تنظیم بازار نان وحمایت از واحدهای تولید نان، آموزش  نانوایان، رسیدگی به تخلفات و جرایم و تعزیرات مربوط به گندم، آرد و نان و بهره برداری مناسب از مراکز و تاسیسات ذخیره سازی و واگذاری آنها به بخش غیر دولتی تهیه شده است. آن روز و بر  اساس آیین نامه اجرایی ابلاغ شده، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران مکلف شده بود که حداکثر تا یک ماه قبل از فصل برداشت در مناطق مختلف کشور، تسهیلات لازم برای خرید گندم داخلی توسط بخش غیردولتی را از طریق بانک های عامل تامین کند و به وزارت جهاد کشاورزی هم تکلیف شده بود با اصلاح روشهای کاشت و انتخاب رقم های برتر گندم  که متناسب با اقلیم کشور و مقاوم به آفات  باشد، به نحوی عمل کند که گندم تولیدی، قابلیت عرضه در بازارهای داخلی و خارجی مطابق با استاندارد های ملی را داشته باشد.


یکی از نکات مهم این بود که  براساس آیین نامه، تمام نانوایان باید گواهی مهارت شغلی و سلامت اخذ می کردند و سازمان ملی استاندارد ایران نیز موظف شده بود استاندارد انواع آرد و نان را حداکثر تا دوماه پس از ابلاغ تضمین نماید و نهایتاً مقرر شده بود برای هدایت  هرچه بهترآیین نامه فوق، کارگروهی با مسوولیت وزارت صنعت، معدن و تجارت  و عضویت وزارتخانه های جهاد کشاورزی، کشور، تعاون و رفاه اجتماعی، معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران ، اتاق تعاون و سایر دستگاههای ذیربط و متناظر آن در استان ها و شهرستان ها ایجاد شود.
بر اساس آمار موجود، در استان تهران از حدود 7000 واحد نانوایی که مشمول دریافت آرد یارانهای هستند حدود سی و پنج درصد به پخت نان لواش اشتغال دارند و مشاهدات میدانی بیانگر این موضوع است که حداقل بیش از نیمی از آنها به جای استفاده از کارگر چانه گیر و پهن کن و ادغام وظیفه شاطر و نان درآر، به استفاده از دستگاه هایی تحت عنوان سه کاره روی آورده اند که متاسفانه اکثر تولید کنندگان این دستگاه ها موفق به کسب نشان استاندارد اجباری نشده اند.


یقیناً چنانچه از نانوا دلیل استفاده از دستگاه های سه کاره در کنار تنورهای گردان را جویا شویم در پاسخ خواهند گفت که به جهت جبران بخشی از در آمدهای نانوایی مجبور به حذف چند کارگر و جایگزینی این دستگاه ها با آن ها شده اند.
از آنجا که این دستگاه وظیفه چانه گیری و پهن کردن و برش دادن خمیر را به عهده دارد، یکی از نکات بسیار مهمی که در تولید این دستگاه به آن توجه نشده است عدم یکنواختی درجه حرارت در فصول مختلف و استفاده از آردهای متغیر است. همانگونه که اساتید فن می دانند در فصول گرم قاعدتاً خمیر روان تر از فصول سرد است و نانوای سنتی در تولید خمیر مورد نیاز خود در سرما و گرما روشهای مختلفی را اعمال می کند و با به میان آمدن این دستگاه ها احتمال استفاده از مواد غیر مجاز در تولید خمیر علی الخصوص در فصل سرما بیشتر خواهد شد.


از نانوای زحمتکشی که بیش از دو سال است نانش را به نرخ دیروز می فروشد نمی توان و نباید انتظار داشت که تولید نانش کاملاً مطابق با همه استانداردها باشد و شاید او هرگز به اهمیت استفاده از مواد افزودنی غیر بهداشتی که روز اول توسط دستگاه ساز به او پیشنهاد شده واقف نباشد چرا که اولین مصرف کننده نان تولیدی در یک نانوایی خود نانوا و خانواده اوست.
به نظر می رسد که با توجه به اینکه هنوز این روش در ابتدای راه است و فرا گیر و کشوری نشده است، زمان برای نظارت بر تولید این دستگاه ها و استاندارد سازی آن و نظارت دقیق بهداشتی در تهیه خمیر و تولید نان در نانوایی هایی که از این دستگاه استفاده می کنند باقی است چرا که شنیده می شود متاسفانه برخی از نانوایان برای روان سازی خمیر و سهولت در تولید نان توسط این دستگاه ها، رو به استفاده از جوهر قند یا بلانکیت آورده اند و این موضوع می تواند به شدت بهداشت کشور را در آینده به مخاطره بیندازد.


هر چند که به نظر می رسد پس از احیای مجدد نظام سهمیه بندی، آیین نامه اجرایی ماده 110 قانون برنامه پنجم توسعه کشور با محوریت اصلاح الگو و فرآیند تولید گندم، آرد و نان به صورت نیمه کاره ماند، لیکن باید به دو دستگاه اجرایی مرتبط با این موضوع یعنی، سازمان استاندارد و وزارت بهداشت تکلیف شود تا به وظایف ذاتی خود که حفظ سلامت جامعه است با جدیتی هر چه بیشتر رسیدگی نمایند.

 

ان شاءالله
                غلامرضا مظاهری


چالداران

  اختصاصی/ چالدران یکی از شهرستانهای کشور عزیزمان ایران و واقع در شمال غربی استان آذربایجان غربی است. این شهرکه در گذشته بخشی از ماکو بوده، در حال حاضر با مرکزیت سیه چشمه پانزدهمین شهر پرجمعیت استان آذربایجان غربی محسوب میشود و زبان رایج ساکنین آن آذری و کردی کرمانجی است. اما بیش از هرچیز این شهرستان به خاطر نخستین نبردی که بین دولت صفوی و دولت عثمانی رخ داد و به جنگ چالداران معروف گردید، شهرت دارد.


            

این نبرد که در سی و یکمین روز از مرداد  ماه سال 893 شمسی بین سپاهیان شاه اسماعیل اول و سلطان سلیم اول رخ داد باعث تحولات مهمی در سرنوشت هر دوکشور شد.
گفته می شود در این جنگ نیروهای سلطان صفوی که به قزلباش معروف بودند کمتر از چهل هزار نفر و سپاهیان عثمانی بیشتر از یکصد هزار نفر بودند و سپاهیان ایرانی علیرغم داشتن توپ وتفنگ با شمشیر، نیزه، تیر و کمان جنگیدند در حالیکه ارتش عثمانی از انواع سلاحهای آتشین استفاده کرد. شاه اسماعیل به دلیل برخی از سیاستهای جنگی، در این نبرد از آن سلاحها استفاده نکرد چراکه اعتقاد داشت توپخانه تحرک سواره نظام را محدود خواهد کرد. البته برخی از مورخین اعتقاد دارند که ایرانیان ذاتاً به سلاحهای آتشین بی علاقه بودند و استفاده از آنها را در جنگ ناجوانمردانه و ناشی از ترس و بزدلی میدانستند، پس نتیجه جنگی این چنین نابرابر شکست سپاه ایران بود.


در تاریخ آمده است که شکست سپاه ایران در جنگ چالداران به دو دلیل رخ داد، یکی کم بودن تعداد سپاهیان ایران به دلیل حضور اکثریت نیروهای نظامی در خراسان جهت جلوگیری از یورش غافلگیرانه ازبکان و دلیل دیگر این که قبل از شروع نبرد، شاه اسماعیل و فرماندهان ارشد سپاهش جهت تعیین تاکتیکهای جنگی جلسه ای تشکیل دادند و دو تن از فرماندهان به نامهای نورعلی خان خلیفه لو و محمدخان استاجلو به دلیل شناخت قبلی از روشهای جنگی عثمانیان پیشنهاد کردند پیش از آنکه دشمن موفق به تکمیل آرایش دفاعی خود شود از پشت سر به سپاه عثمانی حمله نمایند که این نظر با مخالفت شاه اسماعیل مواجه شد و در عوض پیشنهاد یکی دیگر از فرماندهان خود به نام دورمیش خان شاملو مبنی بر اینکه اجازه دهند ارتش عثمانی آرایش دفاعی خود را تکمیل کند تا ایرانیان بتوانند به ابراز دلیری بپردازند را پذیرفت.


اما نتیجه شکست در این جنگ جدا شدن بخشهای مهمی از کردستان غربی شامل کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه از ایران بود و سپاه عثمانی تا شهر تبریز نیز پیشروی کرد اما به دلیل کمبود آذوقه مجبور به بازگشت شدند و همین عقب نشینی باعث گردید که حکومت نوپای صفوی از نابودی حتمی نجات یابد. البته مناطق اشغالی تا پیش از سلطنت شاه عباس صفوی در دست دولت عثمانی باقی ماند تا اینکه وی در جنگی دوباره با عثمانیان مناطق فعلی کردستان ایران را از عثمانی پس گرفت.
حتماً دست اندر کاران قدیمی صنعت آسیابانی با نام “عادل آقا”  آشنا هستند، شخصی که در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و درست در زمان تنگناهای اقتصادی با عزمی ملی کارگاهی صنعتی را در شهرستان آستارا اداره می کرد و علیرغم همه سختی ها، با تلاش فراوان و ساخت دستگاه های وطنی در دوران جنگ از تعطیلی بسیاری از کارخانه های تولید آرد جلوگیری کرد.


شرکت بولر ایران به عنوان نماینده رسمی بولر سوئیس سالها به صورت سنتی محصولات تولیدی شرکت مادر را در ایران به فروش می رساند و خدمات پس از فروش این محصولات را هم عهده دار بود. مدتی است که شنیده می شود در این شرکت با تغییر سیستم مدیریتی و روی کار آمدن مدیرانی جوان و وطن دوست تحولاتی اساسی صورت گرفته است. بولر ایران از حالت نمایندگی محض پا فراتر گذاشته و علاوه بر اینکه به صورت نماینده منطقه ای در شش کشور فعالیت دارد، برخی از محصولات شرکت اصلی را نیز تولید می کند. شاید برای بسیاری از شما خوانندگان محترم همچون من (البته تا چند روز قبل) این مطلب عادی باشد. اما موضوع، زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم این دستگاهها و در راس آنها والسهای تولید آرد به دست نیروهای متخصص ایرانی، در منطقه آستارا و در محل کارگاه قدیمی عادل آقا  تولید می شوند. کارگاهی که پس از چند سال مشارکت با شرکت بولر،در نهایت به این شرکت واگذار شد و اینک یکی از معدود کارخانه های مدرن سازنده دستگاه های مورد استفاده در صنعت غذای کشور است.
از همه مهم تر اینکه به واسطه یادآوری این موضوع مهم که، پیروزیهای بزرگ به دنبال شکستهای بزرگ نمایان می شوند و به پاس رشادتهای سربازان ایرانی در نبرد چالداران این والسها چالداران نامگذاری شدهاند.
نکته قابل تامل این است که  ظاهراً برخی از رقبای این شرکت به واسطه وظیفه ذاتی خود، که البته در جای خود قابل تقدیر است، یعنی فروش محصولاتی که نمایندگی آن را به عهده داشته و دارند، به جای تبلیغ کالای خود به تبلیغات منفی علیه این محصول داخلی روی آوردهاند، که از فرصت استفاده کرده و با کمال احترام از آنها درخواست مینمایم به جای عیبجویی، در سالی که به عنوان اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل نام گذاری شده است، آنها نیز آستین بالا زده و با همتی مضاعف و در جهت نیل به تحقق شعار بسیار زیبای «ایرانی کالای ایرانی بخر»، محصولات وارداتی خود را همچون بولر ایران در داخل کشور تولید و یا حتی مونتاژ نمایند چرا که همیشه رشد یک صنعت  داخلی با استفاده از تجربیات دیگران محقق میشود و از آن مهمتر اینکه در داخل کشور نیز ایجاد اشتغال خواهد شد.
فراموش نکنیم که دو کشور متحد اصلی در جنگ جهانی دوم یعنی آلمان و ژاپن در پایان جنگ هیچ نداشتند اما با پشت کار و همت، امروزه در زمره پنج قدرت بزرگ اقتصادی جهان قرار گرفته اند. گفته می شود که مردم این دو کشور امروزه بیش از نود و پنج درصد از نیازهای خود را با محصولات تولید داخل مرتفع می نمایند.


در متون تاریخی آمده است شاه اسماعیل به همراه گروهی از قزلباشان در یورشی که به سمت توپخانه عثمانی می برد موفق شد با یک ضربه شمشیر یکی از توپ های عثمانی را از وسط به دو نیم کند. پس از جنگ، سلطان سلیم به عنوان پیروز نبرد آن شمشیر را مطالبه و در حضور درباریان با آن به یکی از توپها ضربه وارد کرد اما اتفاقی نیفتاد. وی در نامهای از شاه اسماعیل گله کرد که برادری از برادر خود شمشیر درخواستی را دریغ نمود و این شمشیر آن شمشیر میدان نبرد نیست. شاه اسماعیل نیز در پاسخ نوشت شمشیر همان شمشیر است لکن بازو همان بازو نیست!
فکر می کنم در دنیای امروز هم، بازوانی پرتوان نیاز است، البته شاید بیش از آن، به قدرت برنامه ریزی و توان اجرایی صحیح احتیاج باشد تا بتوان با همتی همهجانبه و تفکری ملی به جای تفکر انفرادی از گردنههای سخت مشکلات گذر کرد.  


                      ان شاءالله
                    غلامرضا مظاهری

 


 

يارانه سنبله

  اختصاصی/ فکر ميکنم هنوز هم خاطرات فصل خريد تضميني سال 1392 که مصادف با آخرين سال دولت دهم بود را همه دست اندرکاران حوزه گندم، آرد و نان به ياد داشته باشند. علي الخصوص نرخ گذاري خريد تضميني گندم آن سال را که با چه اتفاق هايي همراه بود. اگر کمي به عقب بازگرديم ميبينيم که در دولت قبل برخي تصميمات حوزه گندم، آرد و نان غيرکارشناسي بود. اسماً کارگروهي با عنوان کارگروه تعيين نرخ محصولات کشاورزي تشکيل شد که در پايان سال 91 کاملا دستوري قيمت تضميني خريد گندم براي سال 92 را 5500 ريال اعلام کرد که از روز اول با اعتراض هاي بسياري مواجه شد،


            

 پس از کلي کلنجار و برگزاري جلسات متعدد در بهار سال 92 عليرغم اينکه فصل خريد نيزآغاز و در برخي از شهرستانهاي جنوبي عمليات خريد اجرايي شده بود، به قيمت اعلام شده قبلي 1000 ريال ديگر نيز به عنوان جايزه کشاورز اضافه کردند و قيمت رسمي 6500 ريال براي هر کيلو گندم ثابت شد.
 ظاهراً تا اينجاي کار، مساله عادي و اتفاق خاصي نيفتاده بود اما همه اين موضوعات در شرايط زماني رخ داده که به دليل کمبود نهاده هاي دامي، گندمي که اصطلاحاً به گندم دامي معروف است و قابليت مصارف انساني ندارد در کشور هر کيلو گرم حدود 7500 ريال معامله مي شد و به کشاورزي که دستش از همه جا کوتاه بود اجبار شده که گندم را به آن نرخ بفروشد. براي همين بود که کشاورز فريادش بالا بود که نرخ 6500 ريال، دخل و خرجش را پاسخگو نيست چرا که به دليل اوضاع نابسامان اقتصادي از سال قبل به اين طرف هزينههاي جانبياش چند برابر شده بود.


کشاورز زحمتکش کاملاً ادعايش درست بود چرا که از يکسو دستمزد کارگر، اجاره کمباين، کود شيميائي، هزينههاي جانبي و.... نسبت به قبل چندين برابر شده و از سوي ديگر قيمت گندم و سبوس دامي حدود 7500 ريال و نسبت به رقم 6500 ريالي که به او ميدادندکاملاً ناعادلانه بود.
امسال دو اتفاق براي اين حوزه رخ داد که من را بر آن داشت ابتدا اشارهاي به وضعيت سال 92 که به يکباره ميزان واردات گندم را نسبت به قبل چند برابر کرده بود داشته باشم سپس به موضوع اصلي بازگردم. اما اين دو اتفاق که شرايط و اوضاع را کمي بهم ريخت اول اعلام ممنوعيت واردات گندم و بعد اعلام نرخ 9000 ريالي براي فروش گندم آزاد بود. در مورد اينکه چرا به يکباره ورود گندم ممنوع شد به اصل موضوع وارد نخواهم شد چرا که در خصوص اين مساله بارها کارشناسان بخش خصوصي و دولتي نظر دادهاند. اما در رابطه با گندم 9000 ريالي مساله کاملاً فرق ميکند زيرا فروش گندم به اين قيمت بدون برنامهريزي قبلي همزمان با خريد تضميني به نرخ 12750 ريال موضوع را عوض مي کند. با اين روش عملاً فردي که انگيزه قبلي داشته باشد مي تواند با استفاده از ترفندهاي خاص گندم 9000 ريالي تهيه کرده و با کمترين هزينه همين گندم را مجدداً به قيمت خريد تضميني به دولت بازگرداند. حال ممکن است برخي بپرسند که در حال حاضر گندم 6650 ريالي هم وجود دارد که ايشان را بدون توضيح اضافي به نظام سهميهبندي آرد خبازي ارجاع ميدهم، هرچند که اين بدان معنا نيست که در اين حوزه تخلفي صورت نگيرد اما با توجه به نظاممندي سامانههاي موجود ميتوان گفت که در صد تخلفات احتمالي در اين بخش به شدت کاهش مييابد در صورتي که در گندم 9000ريالي نظام توزيع مناسبي وجود ندارد. دراينجا بايد پرسيد به راستي تا چه زماني دولت بايد گندم را با نرخ بالا بخرد و به نرخ پايين بفروشد و اصولاً چرا بايد اين کار را انجام دهد.


فکر ميکنم در معاملات داخلي مادامي که به نرخ جهاني گندم توجه نشود، به قول معروف آش همين آش و کاسه همين کاسه خواهد بود چراکه همواره صنف و صنعتي که وابسته به ماده اوليه گندم بوده و مصرفکننده بخش عمدهاي از گندم کشورهستند نرخ تمام شده کالاهايشان متاثر از نرخ جهاني گندم است.
 در بخش خبازي به درست يا به غلط مبلغي به عنوان يارانه به مصرفکننده نهايي پرداخت ميشود که در جاي خود بحث دارد اما در بخش صنعت چون يارانهاي وجود ندارد اين اتفاق نادرکه امسال افتاد به وجود ميآيد. به طور مثال کارخانهاي که ميتوانست گندم را از خارج از کشور با نرخ پايينتر از 9000 ريال تهيه کند به دليل ممنوعيت واردات مجبور بود گندم را حداقل به نرخ 12750 ريال بخرد که اين موضوع قطعاً قيمت تمام شده کالايي را که ميخواست در بازار بينالمللي رقابت کند به شدت افزايش ميداد، پس دولت براي جلوگيري از اين افزايش قيمت مجبور به فروش گندم با نرخ 9000 ريال به او شد که در اين ميان ديگران نيز به اين جرگه پيوستند، از نان آزاد سنتي و حجيم و صنعتي گرفته تا شيريني و شکلات و اين يعني يک چرخه معيوب و اشتباهي محض و چند نرخي شدن محصول که ممکن است با ادامه اين روش ابتدا دولت و سپس سايرذينفعان به شدت متحمل ضرر و زيان شوند.
همانگونه که بارها نوشته و شديدا بر آن اعتقاد دارم بسياري از مسايل را ميتوان با استفاده از تجربيات ساير کشورها حل کرد و نيازي نيست که همه چيز را خودمان کشف کنيم، نيروي جاذبه زمين را يک بار نيوتن کشف کرد و تمام. در بحث يارانه ما و سوبسيد خارجيها فکر مي کنم که بايد از روي دست ديگران نگاه کنيم، در کشورهاي پيشرفته نيز يارانه کشاورزي پرداخت مي شود اما در جاي مناسب خود، همين امروز در کشوري مثل امريکا به دليل اينکه کشاورز مجبور است محصول خود را پس از برداشت با نرخ جهاني تطبيق دهد دولت، يارانه محصول توليدي را روي مزرعهاي که هنوز سبز و يا اصطلاحاً هنوز سنبله است به کشاورز پرداخت ميکند. در اين روش نه نياز به خريد تضميني هست و نه مسايل بعدي آن که ساليان متمادي گريبان گير اين کشور بوده و خواهد بود. فقط کافي است وزارت محترم جهاد کشاورزي با همکاري مرکز آمار ايران همتي مضاعف داشته باشند و با ايجاد بانک اطلاعاتي دقيق و واقعي از کشاورزان و زمينهاي قابل کشت آنها گام اول را بردارند. قطعاً کشاورز زحمتکش ايراني نيز در صورتي که از قبل يارانه توليد خود را گرفته باشد بدون ترس از ضرر وزيان در هنگام عرضه کالا نرخ خود را با نرخ روز بازار تطبيق خواهد داد.

ان شاءالله
غلامرضا مظاهري

 


 

 

اختراع دوباره چرخ

  اختصاصی/تعطيلات نوروز و ديدوبازديدهايش همواره از خاطره انگيزترين و بياد ماندني ترين روزهاي زندگي اکثر ما ايرانيان بوده و هست، علي الخصوص در دوران کودکي و اينکه در اين ديد و بازديدها چيزي هم نصيب مان مي شد و به قول معروف تعطيلات عيد برايمان فبها المرادي بود. در آن دوران اين دست آوردهاي نوروزي در اسکناسهاي تانخورده اي خلاصه مي شد که تا پايان تعطيلات روي هم دسته مي کرديم و تا يکي دو ماهي سر کيف بوده و ساز مان کوک بود.


            

اما قافله عمر با سرعتي باور نکردني گذشت و شوروهيجان عيدي گرفتن اسکناسهاي نو آرام آرام کم رنگ و نهايتا بي رنگ شد و جاي خود را به لذت عيدي دادن داد. گاهي فکر مي کنم که اي کاش بيشتر قدر آن دوران را مي دانستم و از لحظه لحظه کودکي و نوجواني بهتر استفاده مي کردم و اين آرزو را براي نوجوانان امروز مي کنم که از اين برهه از عمر خود بهتر استفاده کنند تا در آينده حسرت ديروز را نخورند.
 اما امسال عيد در يکي از ديدارهاي نوروزي، پس از چند سال يکي از اقوام را که در کشور نروژ زندگي مي کند ديدم که ديدار با او و گپ وگفتي يک ساعته با وي همان لذت اسکناسهاي تا نخورده ايام گذشته را برايم تداعي کرد. اولاً ديدار فاميلي که رفاقتي ديرين نيز بااو داشتم و ثانياً صحبتهاي شيريني که نهايتاً به اين مقاله ختم شد.


باهم از هر دري صحبت کرديم تا رسيديم به بحث شيرين نان، از آنجا که اين دوست عزيز تقريباً سي سالي است که در آن کشور ساکن است و بواسطه شغلش اطلاعات خوبي در زمينه اقتصاد و بازرگاني کشورهاي اسکانديناوي دارد بيشتر صحبت مان در حول وحوش توليد گندم، آسياباني، توليد ومصرف نان بود و در پايان نيز او جمله اي به من گفت که پس از صحبتهاي قبلي زمينه سازي شد تا تحقيق جامع تري در خصوص موارد فوق در کشورهاي شمال اروپا داشته باشم که در ادامه به آن خواهم پرداخت.
سه کشور سوئد، دانمارک ونروژ با توجه به همسايگي و برخي از اشتراکات فرهنگي و اقتصادي به کشورهاي اسکانديناوي معروفند که با توجه به موضوع مورد بحث اين مقاله فقط از منظر گندم، آرد ونان نگاهي کوتاه به اين سه کشور خواهيم داشت.
سوئد:
باجمعيت هشت ميليون و ششصدو شصت ونه هزار نفر ساليانه 547 هزار تن توليد گندم دارد و به ميزان هفت در صد توليد هم گندم وارد مي کند، در سوئد فقط 14 کارخانه آرد وجود دارد که ساليانه 450 هزار تن آرد توليد مي کنند. نکته حائز اهميت اينکه ساليانه حدود 32 هزار تن صادرات آرد در اين کشور صورت مي پذيرد که تقريباً برابر است با گندم وارد شده، اما در حوزه توليد نان، 70درصد  نان صنعتي، 22درصد نان خانه پز و 8درصد هم نان در نانوايي ها سنتي توليد مي شود و سرانه مصرف ساليانه آرد در اين کشور شصت کيلو و ششصدگرم مي باشد.
دانمارک:
با جمعيت پنج ميليون و صدو شصت و هشت هزار نفرساليانه 361 هزار تن توليد گندم دارد و فقط 10 کارخانه آرد ساليانه 264 هزار تن آرد توليد مي کنند و مطابق با بيش از 10درصد  از توليد داخلي خود نيز گندم وارد مي کنند. در اين کشور55 درصد از توليد نان بصورت صنعتي، 28درصد نانوايان سنتي و 17درصد بصورت خانه پز مي باشد و سرانه مصرف آرد شصت و دو کيلو وچهارصد گرم مي باشد.
نروژ:
با جمعيت چهارميليون ودويست وهفتادوشش هزارنفري خود بعنوان يکي از پولدارترين کشورهاي جهان با سرانه مصرف هفتاد کيلو گرمي آرد، 318 هزار و 500 تن توليد گندم دارد که 9 کارخانه آرد ساليانه حدود دويست و پنجاه و شش هزار تن آرد توليد ميکنند و نکته جالب اينکه 70درصد از پخت نان در اين کشور بصورت صنعتي است و 30درصد باقيمانده بصورت خانه پز مي باشد.
اما آمارهاي بالا که از سايتهاي رسمي جهاني گندم بدست آمده بيانگر چند مطلب اساسي است که با دقت بيشتر و بررسي کارشناسانه تر مي تواند برخي از گره هاي کور حوزه گندم، آرد ونان را درکشور ما بازکند.
الف) توليد و واردات گندم ظاهراً با برنامه ريزي دقيق و اخذ عوارض مناسب صورت مي گيرد نرخ عوارض بگونه اي است که نرخ گندم وارداتي با گندم داخلي تفاوتي نداشته باشد.
ب)   توليد آرد براي جمعيتي حدوداً هجده ميليون نفر فقط توسط 33 کارخانه آرد صورت مي گيرد.
ج)    توليد 65درصد از نان اين منطقه بصورت صنعتي، 12درصد سنتي و 23درصد خانه پز مي باشد.
بنظر مي رسد اين سه نکته اساسي چنانچه با دقت و کار کارشناسي در کشور ما مورد مطالعه قرار گيرد ممکن است نتايج قابل توجهي را در پي داشته باشد.
اما جمله اي که آن دوست عزيز آن روز به من گفت اين بود که نيازي نيست که چرخ را يکبار ديگر اختراع کرد و با ارقي ايراني عنوان مي کرد که متاسفانه ما ايرانيان همواره مي خواهيم همه کارها را از صفر تا صد خودمان انجام دهيم و توجهي به دست آوردهاي ديگران نداريم و اين مي شود که با تغيير در مديريتهاي کلان تمامي سياستها نيز تغيير مي کند و مديران جديد مي خواهند از ابتدا کارها را به روش خودشان اداره کنند که اين امر در دنيا منسوخ شده و اصطلاحاً به اين کارمي گويند اختراع دوباره چرخ در صورتي که چرخ يکبار و براي هميشه اختراع شده است.
در مقاله قبلي خود پيشنهاد کرده بودم که دفاتر بازرگاني مستقر در سفارتخانه ها و نمايندگي هاي صدا وسيماي جمهوري اسلامي ايران در خارج از کشور در خصوص اين حوزه مهم در کشورهاي محل ماموريت خود تحقيق کنند و هنوز بر روي اين پيشنهاد پابرجا هستم چرا که عقيده دارم قطعاً کشورهايي همچون مصر و ترکيه که در سالهاي نه چندان دور با مشکلاتي همچون مشکلات فعلي ما دست و پنجه نرم کرده اند نيز براي رهايي از مشکلات از تجربه ديگران سود برده اند و چرا ما نتوانيم از اين تجربيات استفاده کنيم. اما با توجه به مطالب و آمارهاي فوق يک پيشنهاد ديگر نيز دارم که فکر مي کنم مرکز پژوهشهاي غلات و مراکز تحقيقاتي بتوانند راهکاري مناسب براي آن پيدا کنند و آن اشاعه نان خانه پز است. حتماً براي شما نيز اتفاق افتاده که گاهي علاقمند به پخت نان در منزل شده باشيد و فقط به جهت عدم آشنايي و نداشتن وسايل لازم از اين کار منصرف شده ايد.
فکر مي کنم با معرفي وسايلي ساده و آموزش ابتدايي بتوان برخي مواقع ناني ماکول را در منزل تهيه کرد که هم کاملاً بهداشتي است و هم از نظر اقتصادي به صرفه  و اينکار را فقط مراکز ياد شده در بالا مي توانند به شايستگي انجام دهند.   
                                      ان شاءا...
                           غلامرضا مظاهري


هماهنگي در زنجيره گندم، آرد ونان

 

  اختصاصی/ در گذشته بارها در مقالات خود نوشته بودم که يکي از اصلي ترين مشکلاتي که حوزه گندم، آرد و نان را همواره آزرده است نداشتن يک متولي و عدم تجميع امور در اين حوزه بوده است. امروز با کمي اغماض مي توان گفت که با توجه به اينکه چند سالي است که امور مربوط به اين حوزه از وزارت صنعت، معدن وتجارت به وزرات جهادکشاورزي منتقل و ظاهراً اين امور اجرائي بصورت يکجا در اين وزارت خانه متمرکز شده است مقداري از مشکلات کاهش نسبي داشته، ليکن بحث متولي اصلي همچنان در هاله اي از ابهام باقي مانده است.


            

خوشبختانه در چند ماه اخير و پس از صدور حکمي که توسط معاون محترم وزيرجهاد و مديرعامل بازرگاني دولتي ايران صادر شد تشکلي نوپا در اين حوزه با نام کانون هماهنگي دانش، صنعت و بازار زنجيره گندم، آرد و نان شکل گرفته که اخيراً  مراحل ثبت قانوني اين کانون توسط معاونت علمي و فناوري رياست جمهوري به پايان رسيده است.
ظاهراً وظيفه اصلي اين کانون ايجاد هماهنگي  لازم فيمابين دستگاههاي دولتي و بخش خصوصي و ارايه راهکارهاي مناسب به تصميم گيرندگان در زمينه هاي مختلف است.


پس با توجه به اينکه بنظر مي رسد با شروع بکار اين کانون بارقه هاي اميدي در حل معضلات پيش رو بوجود آمده است همانگونه که در شماره هاي قبلي نيز چندين بار پيشنهاد کرده بودم در اين شماره نيز پيشنهاداتي در خصوص حل مشکلات اين حوزه تقديم مي نمايم.
الف) يک متولي قدرتمند:   
1- تشکيل شوراي عالي گندم، آرد و نان به رياست رييس جمهور محترم (فراموش نشود که رييس جمهور محترم رياست بسياري از شوراهاي عالي همچون  آب، پول واعتبار، محيط زيست و... را عهده دار هستند و درخواست براي رياست اين حوزه که قوت غالب جامعه مي باشد بي مصداق نيست) و يا يکي از معاونين ايشان و عضويت وزراي ذي مدخل و در صورت لزوم چند تن از نمايندگان محترم مجلس مرتبط با موضوع جهت اخذ تصميمات کلي
2- تشکيل کار گروههاي تخصصي با حضور کارشناسان خبره در بخش خصوصي و دولتي در وزارت خانه هاي ذي مدخل  با رياست وزير و يا يکي از معاونين وي جهت ارائه برنامه  به شوراي عالي
3- برگزاري جلسات منظم در جهت اتخاذ تصميم بموقع با در نظر گرفتن تغييرات داخلي و جهاني قيمتها بدلايل مختلفي همچون خشکسالي، تحولات سياسي و...
(بطور مثال اعلام ممنوعيت واردات گندم در ماه گذشته که اعتراضات فراواني را در پي داشت چنانچه با بررسي همه جانبه توسط شوراي عالي صورت مي گرفت قطعاً منتج به نتيجه بهتري مي شد)


ب) نياز به نقشه راه:
يقيناً تمامي کارشناسان براين امر واقفند که اجراي قانون هدفمندي يارانه ها در اين حوزه فقط در سال اول با موفقيت روبرو بود و بعداً از مسير اصلي منحرف شد. مهمترين دليل انحرافش نيز عدم اجراي برنامه هاي طراحي شده اوليه اي بود که از بيش از بيست سال قبل پايه ريزي شده بود.
 اعلام پلکاني و بموقع نرخ خريد تضميني گندم که منجر به دلگرمي کشاورز و نهايتاً رسيدن به خودکفايي در توليد آن شد يکي از اصلي ترين اين برنامه ها بود که شروع آن به دولت ششم باز مي گردد، طرح خروج ازگندم اماني، نهضت سيلو سازي، آزاد سازي نرخ آرد توليدات صنعتي، آزاد سازي نرخ آرد واحدهاي توليدي نانهاي حجيم و نيمه حجيم ، احداث و گسترش نانوايان آزاد پز و ... تماماً از اموري بودند که زمينه ساز اجراي قانون مذکور شدند که متاسفانه با کج انديشي ها چند نفر در دولت دهم همه بي اثر شدند.  پس لازم است که مجدداً نقشه راهي که مختصراً بخشهاي مهم آن در زير خواهد آمد تدوين و اجرايي گردد.
خوشبختانه با روي کار آمدن عقلانيت به جاي بي برنامگي، از سال قبل نحوه و زمان اعلام نرخ خريد تضميني گندم به جاي سابق خود بازگشته و نرخ خريد تضميني سال بعد بموقع اعلام مي شود و همين روش با در نظر گرفتن جميع جهات و استفاده از نظرات کارشناسان پله اول اين نقشه راه مي باشد. لذا مي بايست برنامه اي جامع تدوين شود تا به محض خريد جديد گندم، بصورت خودکار نرخهاي سقف آرد و نان و صنايع وابسته مطابق با شرايط روز تعيين شود تا بازار بر مبناي نرخ سقف قيمت خود را با مصرف کننده تطبيق دهد.  


ج) فعاليتهاي فرهنگي
متاسفانه انحراف ايجاد شده در اجراي قانون هدفمندي يارانه ها نه تنها در اين حوزه بلکه در تمام بخشها باعث سلب اعتماد عمومي شد پس مسلماً فعاليت در مراحل بعد بسيار مشکل تر خواهد بود و نياز به يک زمينه سازي همه جانبه علي الخصوص فرهنگي دارد که راهکارهاي اجرايي آن را به شرح ذيل پيشنهاد مي نمايم.
1-  عضويت رييس صدا و سيما و وزير ارشاد اسلامي بعنوان عضو ميهمان در شوراي عالي گندم، آرد ونان
2- در خواست از رايزنان اقتصادي مستقر در سفارتخانه هاي ايران که با همکاري نمايندگيهاي سازمان صدا وسيما در آن کشورها برنامه هايي با محوريت نان، عدم پرداخت يارانه مستقيم به آن،  نرخ آن و برابري آن با پول ملي کشور، نحوه توليد، خريد، نگهداري و ... تهيه نمايند. در اين خصوص کشورهاي اروپايي، امريکا، کانادا، چين، امريکاي لاتين و شمال افريقا و چند کشورهمسايه شمالي و ترکيه مي توانند در ارجهيت قرار گيرند.
3- تعيين زمانهاي مناسب براي برنامه هاي فوق در جدول زمانبندي صدا وسيما و پخش متوالي آنها تحت نظارت کارشناسان صدا وسيما  به جهت کسب مخاطب بيشتر
4- تهيه برنامه هاي مختلف تحت عنوايني همچون ميزگرد، آيا ميدانيد، اقتصادي، کشاورزي و...با رويکرد در حوزه ذي ربط
5- تهيه شعارهاي مناسب جهت درج در نشريات پر تيراژ و پر مخاطب
6- تهيه فيلم و سريال با مضمون گندم، آرد ونان در جهت استفاده مناسب از نان و کاهش ضايعات
7-  تهيه مسابقات تلويزيوني به منظور بالابردن سطح آگاهي عمومي در حوزه مربوطه
8-  برگزاري مراسم و جشنواره هاي خاص در جهت تکريم نان در زمانهاي خاص
9-  برگزاري نشستهاي علمي، نمايشگاه، تشکيل سمينارو ... در جهت انتقال تجربيات و کسب اطلاعات بيشتر
10- تدوين کتب و مقالات علمي جهت آموزش واستفاده دانش آموزان و دانشجويان
در خاتمه مجدداً تاکيد مي نمايم که مطالب فوق فقط بعنوان پيشنهاد مي باشد که مسلماً با بررسي همه جوانب و استفاده از نظرات کارشناسان خبره در بخش دولتي و خصوصي اين پيشنهادات مي تواند شروع فعاليت همه جانبه اي را در جهت بهبود وضعيت حوزه مذکور ايجاد نمايد.


   ان‌شاءا...
غلامرضا مظاهري

منبع: پایگاه خبری نگاه هستی خبر


همواره بقاء در کيفيت

 

  اختصاصی/ اواخر سال 89 و چند هفته بعد از اجراي قانون هدفمند سازي يارانه ها در حوزه گندم، آرد و نان بود که در يکي از شماره هاي نشريه نگاه هستي مقاله اي با عنوان بقاء در حفظ کيفيت نوشتم و روي سخنم با نانوايان زحمتکش وعزيز و مديران محترم کارخانه هاي آرد بود. در آن مقاله نوشته بودم: اتفاقي که درست از روز اول اجراي قانون هدفمندي يارانه ها در نان افتاد بسيار جالب بوده و آن اتفاق مديريت خريد نان توسط خود مردم بود، بگونه اي که طي روزهاي اول نانوايان با انباشتگي نان مواجه شدند و در روزهاي بعد با کم کردن ميزان خمير و در برخي از مناطق کاهش ساعت کار، يک مسئله جديد که همان پخت کمتر و درآمد بيشتر بوده را تجربه کردند.


            

مسئله ديگري که در هفته دوم اجراي آن قانون اتفاق افتاد و قابل پيش بيني بود، به ميان آمدن بحث عدم کيفيت گندم  وآرد  بود. چرا که به يکباره تعدادي از نانوايان از عدم کيفيت آرد گفتند و برخي از کارخانجات هم که مورد انتقاد قرار گرفته بودند با موضعي دفاعي از عدم کيفيت گندم سخن گفتند و ظاهراً هر دو فراموش کرده بودند که اين گندم و اين آرد همان است که تا هفته هاي قبل بي هيچ بهانه اي از آن استفاده مي کردند و اين يکي با همين گندم آرد مي ساخت و آن يکي با همين آرد نان مي پخت  و کماکان تعداد بسيار زيادي از همکارانشان با همين گندم و آرد در حال توليد بودند.
حتماً به ياد داريد که کار تا بدانجا پيش رفت که وزير وقت بازرگاني هفته دوم را ، هفته کيفيت نان نامگذاري کرد و با تاکيد بر استفاده از بهترين مواد اوليه بر بهبود وضعيت نان تاکيد نمود و در اين رابطه دهها برنامه تلويزيوني تهيه و پخش شد و نهايتاً با يک همايش کار تبليغاتي به پايان رسيد.


آيا به راستي آن زمان موضوع اصلي گندم  و آرد بود و واقعاً  اين دو کالا مشکل داشتند يا اين موضوع  يک بهانه بود؟
آن روز پيشنهادي به دوستان آسيابان و نانوا دادم که زمان بهانه گيري تمام شده  و امروز براي باقي ماندن در چرخه توليد فقط مي بايست کيفيت را بالا برد چرا که با ورود نانوايان آزاد پز به عرصه رقابت  هم برخي از کارخانه ها و هم بسياري از نانوايان کهنه کار از رقباي جديدشان عقب خواهند ماند چرا که با ورود آرد از ساير استانها، تعدادي از کارخانجات و با مشتري مداري و استفاده مطلوب از همه امکانات توسط نانوايان جديد بخش قابل توجهي از نانوايان قديمي مشتريان خود را از دست خواهند داد.
آن روز نوشتم که  لازم است همه بخود آمده و با يک چرخش مناسب خود را با جريان پيش آمده هماهنگ نمايند چرا که از اين به بعد کيفيت حرف اول را در رقابت خواهد زد و  هر کسي توليد خود را مطابق با استانداردها کند و بتواند در بازاريابي وجلب مشتري از رقبا پيشي بگيرد موفق خواهد بود.
البته با توجه به شرايط پيش آمده از بد عهدي و عدم پايبندي برخي از دولتمردان سابق به اجراي تمام زواياي قانون هدفمندي يارانه ها در حوزه گندم، آرد ونان،  حدود يکسال واندي بعد  اين موضوعات به فراموشي سپرده شد و مجدداً چرخه يارانه به گندم و آرد بازگشت و به قول قديمي ها دوباره نقطه از سر خط شد.  


اما مطالب بالا را نوشتم که اولاً گريزي زده باشم به گذشته اي نه چندان دور و مروري داشته باشم بر آزاد سازي آرد و نان که چه شيرين شروع شد و چه بي مزه ادامه داشت و چه تلخ پايان يافت و بعد به مديران کارخانه آرد  گوشزد نمايم که امروز با شروع به کار سامانه بانک سپه روش ها عوض شده اند و شرايط جديدي در فروش آرد ايجاد شده که ممکن است برخي از کارخانه ها با عدم تمايل نانوايان به محصولشان با مشکلات جدي مواجه شوند.
در سامانه جديد بانک سپه برخلاف سامانه قبلي که مربوط به بانک تجارت بود نانوايان اختيار انتخاب کارخانه را دارند و از کارخانه اي آرد مي خرند که اولاً از کيفيت آردش راضي باشند، ثانياً نام کارخانه از قبل برند شده باشد.
نحوه کار سامانه فعلي نسبت به قبل تغييراتي اساسي دارد و در اين روش خريد مستقيم  و بي واسطه صورت مي گيرد، در هنگام عمليات خريد چه از طريق اينترنت و چه از طريق مراجعه مستقيم به بانک،  وجوه پرداختي نانوايان مستقيماً به حساب کارخانه مورد تقاضا واريز مي شود و اين بدان معني است که خريد قطعي توسط نانوا از يک کارخانه خاص صورت مي گيرد و جالب اين که کارخانه در همان لحظه از طريق اينترنت نه تنها شاهد اين خريد مي باشد بلکه مي بايست در همان زمان اين خريد را تاييد نموده که با اين تاييد رسماً به شرکت حمل و نقل اعلام مي نمايد آرد مورد نظر آماده بارگيري و حمل است.
پس با روش جديد کارخانه اي موفق خواهد شد تمام سهميه گندم  خود را به آرد تبديل کند و آن آرد را بفروش رساند که نانوايان او را از قبل انتخاب کرده و آرد مورد نيازشان را از او خريده باشند.
 نکته حايز اهميت در اين چرخه اين است که هميشه تعدادي از نانوايان بدلايل مختلفي يک دهه و يا حتي يک ماه آرد خود را خريداري نمي کنند و سهميه اين تعداد نانوا در مجموع کل استان ميزان قابل توجهي خواهد بود و قطعاً اين ميزان آرد خريداري نشده از محل سهميه گندم کارخانه هايي کسر خواهد شد که نتوانسته اند مشتري بيشتري را جذب کرده باشند.


اما براي جذب مشتري هر چند که ممکن است عده اي نظر متفاوتي داشته باشند بنده يقين دارم که کيفيت آرد نقش اساسي دارد و فقط با تحويل آرد مناسب و يکنواخت است که نانوا دوباره و چند باره به سراغ يک کارخانه خواهد رفت.
لذا به آن دسته از کارخانه داران محترمي که خود شاهد فروش آنلاين آردند و مي بينند که بخشي از سهميه شان بفروش نمي رود  دو پيشنهاد دارم، اول کيفيت آرد توليدي خود را ارتقاء دهند و همواره آردي يکنواخت و با کيفيت مناسب توليد  و تحويل دهند و در مرحله بعد، ازمشتري مداري و جا انداختن برند خود غافل نباشند.  

   ان‌شاءا...
غلامرضا مظاهري



نان قدیم ، نان جدید

اختصاصی/  يکي از بزرگان  و ريش سفيدان صنف نان سنتي از خاطرات گذشته خود از نانواخانه در تهران قديم تعريف مي کرد که يکي از جملات او قابل تعمق بود و مرا بفکر فرو برد، او مي گفت: قديمها در يک نانوايي سنگک يا تافتوني حداقل هشت نفر مشغول به کار بودند و مجموعاً 33 ري يا 390 کيلو آرد را به نان تبديل مي‌کردند و دستمزدها بر مبناي اين ميزان آرد بود.

چند روز قبل در بازديدي که از يک نانوايي داشتم، مجموع کارکنان نانوايي دونفر بودند که همه کارهاي شاطر، نان درآر، خمير گير، چونه گير، خمير پهن کن و فروشنده را انجام مي دادند. قطعاً دونفر نه نيازي به وردست دارند و نه پادويي لازم است که کارهايشان را سرو سامان بدهد چرا که مدتهاست دستگاههاي جور و واجور به جاي افراد در نانواخانه سنتي جايگزين شده اند.
اگر برايتان سئوالي پيش آمده بود که هشت نفر در يک نانوايي چکار مي کردند حتماً با توجه به متن بالا متوجه وظايف هشت نفر کارکنان نانواخانه قديم تهران شديد.
فکر مي کنم با ورود دستگاه ميکسر يا خمير گير، پاي صنعت به نان سنتي باز شد و پس از آن  تنورهاي گردان، دستگاه چانه گير و دستگاه خمير پهن کن غلتکي عملاً رنگ و بوي نان سنتي را به سمت نان نيمه صنعتي سوق داد  و در واقع بجاي تنور گلي تنورهاي چدني  و به جاي خمير ترش و خمير مايه مواد مجاز و غير مجاز جايگزين شدند.
تمام مسايل بالا درصورتي رخ داده است که متاسفانه از اواخر سال 89  و از زماني که آرد يارانه اي بطور موقت از چرخه توزيع خارج  شده بود، نانوايان در تهيه آردشان مختار شدند و هر نوع آرد با هر درجه استحصال که مد نظرشان بود را خريداري مي کردند و اين مسئله باعث شد که آرام آرام شاهد از دور خارج شدن نانهاي تيره رنگ که سبوس بيشتري دارد باشيم و نانوا دانسته و ندانسته براي جلب مشتري بيشتر از آرد سفيد و روشني که به آرد نول معروف است در تمامي پختها حتي نان سنگک استفاده کرد، تا بدانجا که در اصيل ترين نان ايراني بدعتي نا مبارک به وقوع پيوست و نان سنگک که نماد نان ايراني است دستخوش تغييرات اساسي، منفي و مضر شد و اگر توجه کرده باشيد چند سالي است که متاسفانه ديگر پزشکان به بيماران خود سفارش نمي کنند که نان سنگک مصرف کند در صورتي که در گذشته نان سنگک علي الخصوص سنگک برشته مورد استفاده بيماران ديابتي بود.
از همه اينها مهم تر، باکمال تاسف هيچ دستگاهي، چه دولتي وچه غير دولتي نسبت به اين موضوع واکنشي موثر نشان نداده است و همچنان مصرف کننده ظاهر بين با توجه به خوش بر و رو بودن نان بدون تامل، نان رنگ و رو باخته را در سبد غذائي خود جايگزين نان سالم کرده و مي کند.
اما در ريشه يابي اين پديده، ميبايست به گذشته باز گرديم. تقريباً از يکسال قبل از اجراي قانون هدفمندي يارانه ها در سال 89 ، با مجوز فرمانداري ها و با مخالفت شديد اکثر اتحاديه ها، نانوايان جديدي تحت عنوان نانواي آزاد پز پا به عرصه فعاليت گذاشتند و از آنجا که سهميه آرد دولتي نداشتند و نظارت صنفي نيز بر آنها وجود نداشت، مستقيماً و بدون در نظر گرفتن استانداردهاي موجود، هر آردي که مي خواستند را از کارخانجات تهيه واستفاده مي کردند. نتيجه اين شد که نان اين نانوائيها فقط زيبا تر و سفيدتر از نان نانوايان يارانه اي بود و مصرف کننده هم با خوش باوري از اين نوع نان استقبال بهتري کرد. متاسفانه پس از اجراي قانون هدفمندي يارانه ها نانوايان يارانه بگير سابق نيز با توجه به اقبال نانوايان آزادپز در فروش نانهاي سفيد و براي جبران مافات رو به استفاده از آردهاي روشن آوردند و از آنجا که فاصله قيمتي آردهاي مختلف با يکديگر بسيار کم بود و کارخانجات آرد هم بدلايل مختلفي همچون تقاضاي بيشتر رغبت به فروش آرد روشن تر داشتند و چون قانون هدفمندسازي يارانه ها پياده شده بود و عملاً دولت نيز نقشي در کنترل توليد آرد نداشت، توليد آرد روشن وکم سبوس بيشتر و بيشتر شد تا رسيد به وضعيت امروز که متاسفانه در استان تهران چند کارخانه اي که آرد کامل سنگک توليد مي کردند نيز دياگرامها را تغيير داده اند و به جرگه توليد کنندگان آرد سفيد پيوستند و در مدت کوتاهي اين موضوع فراگير و کشوري شد. با کمال تاسف تمامي اين مسائل در صورتي رخ مي دهد که براي جايگزين کردن مواد مغذي موجود در سبوس گندم ميبايست با تهيه انواع و اقسام دارو يا از بيماريهاي جور واجور جلوگيري کرد و يا خدائي ناکرده براي درمان اين بيماريها بايد هزينه بسيار بالايي را متقبل شد.
حالا که نان سنتي تقريباً نيمه صنعتي شده و آرد هم از استاندارهاي قبلي خارج شده و پاي برخي از افزودني هاي غير مجاز به نان سنتي باز شده است براستي چه بايد کرد؟
 فکر ميکنم که دستگاههاي مختلف با هماهنگي يکديگر مي توانند اين معضل را حل کنند، در راس همه نقش اصلي بعهده اتحاديه هاي صنفي است که ميبايست ضمن برقراري تعامل مثبت با ساير دستگاههاي اجرايي، در مرحله نخست با آموزش و ارشاد نانوايان و سپس با ابزارهاي قانوني از مصرف هر نوع آرد و مواد غير مجاز و خارج از استاندارد جلوگيري نمايند، همزمان موسسه استاندارد ميبايست استانداردهاي مربوط به هر نوع نان را با شرايط جديد و بصورت مجزا تدوين نمايد، سپس دستگاههاي قيمت گذاري در دادن نرخهاي آرد و نان تجديد نظر کنند و تفاوت 50 تا 100 ريالي بين آردهاي مختلف را با تفاوتي معقول تعديل نمايند تا اين تفاوت قيمت واقعي انگيزه اي جديد براي نانوا ايجاد نمايد. در ادامه رسانه هاي ارتباط جمعي  و در راس آنها صدا وسيما وظيفه مهم اطلاع رساني را بعهده گرفته وبا پخش برنامه هاي مختلف به مصرف کننده نسبت به عدم استفاده از نانهاي تيره هشدار داده و موضوع را براي جامعه روشن کند.
البته نقش اساسي و اصولي بعهده وزارت جهادکشاورزي است که مي بايست با يک برنامه ريزي مناسب نسبت به تشويق کشاورزان درتوليد و توسعه گونه هاي مناسب گندم، هماهنگ با اقليم و مصرف کشور اقدام نمايد.
ان شاءا...
غلامرضا مظاهري


 

 

سامانه سپه

اختصاصی/ چند سال قبل يک برند داخلي که لوازم الکترونيکي توليد مي کرد  شعاري را سر فصل تمام تبليغات خود قرارداده  بود به اين مضمون که هر روز بهتر از ديروز و قطعاً در استفاده از اين شعار منظوري خاص داشت، به عبارتي به مصرف کننده اعلام مي کرد که محصولات اين برند همواره در حال نوآوري و بروز شدن مي‌باشد. 


در سالهاي پيش از انقلاب که آرد تقريباً آزاد بود،  نانوايان تهراني يا با مراجعه مستقيم به آسيابهاي آن زمان که بعداً با تغيير در ماهيت به کارخانه تبديل شدند آرد مورد نياز خود را تهيه مي کردند و يا از طريق اشخاصي که عملاً واسطه هاي کارخانجات بودند اين مهم را انجام مي دادند. بعد از انقلاب و شايد کمتر از سي سال پيش نانوايان براي اين کار به اتحاديه مراجعه مي کردند و از نمايندگاني که از طرف کارخانجات آرد در آنجا مستقر بودند آرد مورد نياز خود را مي خريدند و حتماً خاطره دفاتر بزرگ حساب و کتاب کارخانجات که پيش روي اين نمايندگان بود در ذهن برخي از نانوايان قديمي باقي مانده است. با شروع جنگ تحميلي و سهميه بندي گندم و آرد و ايجاد شوراي آرد ونان رويه فروش آرد نيز تغيير کرد و عملاً سهميه ها بر مبناي 33 ري يا 390 کيلو که بعدها به 400 کيلو در روز ختم شد شکل گرفت و کارتهاي مقوايي سهميه بندي براي نانوايان تهيه شد، پس از مدتي کارتهاي سهميه که عکس نانوا نيز به آن الصاق شده بود جاي خود را به حواله هاي کاغذي داد.

حواله هايي که هر ماه توسط پست به درب دکان نانوايي تحويل داده مي شد و نانوا با در دست داشتن اين حوالجات و مراجعه به بانک و واريز وجه از سهميه ماهيانه خود که معمولاً به سه دهه تقسيم شده بود بهره مند مي شد. اوايل سال 84 و پس از انحلال سازمان غله که وظايفش به شرکت بازرگاني دولتي ايران سپرده شده بود مديران وقت از نحوه صدور حواله رضايت نداشتند چرا که در وهله اول، عمليات چاپ حواله بسيار زمانگير بود و در مرحله بعد عمليات پستي گاهاً با مشکلاتي مواجه بود لذا با بررسي همه جانبه طرح کارت هوشمند پياده شد و نانوا با در دست داشتن کارت هوشمند به بانک مراجعه مي‌کرد و با اعلام کد خود سهميه اي که از قبل برايش تعيين شده بود مي خريد، اين کار علاوه براينکه عمليات چاپ حواله و پست را حذف کرده بود به کار سرعتي چند برابر داده بود. متاسفانه در مرحله آزاد سازي هدفمندي يارانه ها بطور کل همه چيز رها شده بود و نانوا به طرق مختلف آرد خود را تهيه مي کرد که با ورود شرکت تعاوني نانوايان به ميدان و استفاده از سامانه کارت هوشمند بانک تجارت مجدداً يک نظم نسبي بوجود آمد تا اينکه از نيمه دوم سال 92 دوباره سهميه بندي احيا شد و مديريت و هدايت کار در اختيار شرکت غله قرار گرفت و تعاوني به امور مالي سامانه پرداخت.
اگر به سير تکاملي خريد آرد توسط نانوا توجه شود بغير از مراحل نخستين و مرحله هدفمندسازي يارانه ها که نانوا در انتخاب کارخانه آرد مختار بود ديگر در هيچ زماني نمي توانست نقشي در انتخاب کارخانه داشته باشد چرا که بدليل افزايش تعداد نانوايان و پراکندگي آنها به جهت وسعت شهر و از آن مهمتر سيستم سهميه بندي اين موضوع امکان پذير نبود، لذا همواره نانوايان از اينکه نمي توانند آرد مورد نياز خود را براساس کارخانه دلخواه خويش انتخاب نمايند گله مند بودند. از سوي ديگر با توجه به اينکه دولت يازدهم ناخواسته و براي اولين بار در طول تاريخ آرد و نان کشور با پديده جديد پرداخت دوگانه يارانه بابت نان مصرفي کشور مواجه شده بود و از يک طرف چند هزار ميليارد تومان بصورت يارانه نقدي به حساب ملت واريز مي کرد و از سوي ديگر چند هزار ميليارد تومان يارانه براي خريد گندم مي پرداخت و وجود دهها نوع سامانه مختلف آرد درکشور کنترل توزيع آرد يارانه اي را با مشکل مواجه کرده بود طي دستورالعملي شرکت بازرگاني دولتي ايران را مکلف نمود تا با ايجاد سامانه اي يکپارچه و کشوري ضمن رفع مشکلات نانوايان محترم راههاي نظارتي بيشتري را با توجه به امکانات بالقوه سخت افزاري و نرم افزاري علي الخصوص با استفاده از بستر اينترنت مهيا نمايد. شرکت مادر تخصصي بازرگاني دولتي با همکاري بانک سپه سامانه اي را تهيه کرد که از اواخر سال گذشته آرام آرام استانهاي مختلف کشور به اين سامانه پيوستند و از مهر ماه نيز استان تهران با دو شهرستان رباط کريم و فيروزکوه و از اول آبانماه يازده شهرستان ديگر اين استان به سامانه سپه پيوند خوردند و آنطور که شنيده مي شود در پايان آبانماه نانوايان تمام کشور بصورت يکپارچه و از طريق اين سامانه آرد خود را تهيه خواهند نمود.
اما مطلب اصلي و قابل ملاحظه در اجراي اين طرح در استان تهران نکته اي ظريف و قابل اغماض مي باشد چرا که با توجه به اينکه آرد بيش از هفت هزار نانواي سهميه بگير اين استان توسط حدود 40 کارخانه آرد تامين مي شود و بحث سهميه بندي کماکان بقوت خود باقي است در هر صورتي بغير از سامانه مذکور امکان انتخاب براي نانوا وجود نداشت اما با شروع بکار اين سامانه دو اتفاق بسيار مهم رخ داد، اول اينکه نانوا به تقاضاي ديرينه خود که انتخاب کارخانه آرد مي باشد دست يافت و دوم اينکه سهولت در تهيه آرد به حد بسيار مطلوبي افزايش يافته و نانوا براي صدور حوالجات آرد خود نه تنها نيازي به حواله کاغذي و کارت هوشمند و غيره ندارد بلکه حتي ديگر نيازي به مراجعه به بانک نخواهد داشت چرا که فقط با يکبار مراجعه به بانک و افتتاح حسابي تحت عنوان سپيد سپه و در اختيار قرار دادن تنها يک کد شناسه، منبعد مي تواند بصورت 24 ساعته و هفت روز هفته آرد مورد نياز خود را حتي در روزهاي تعطيل در منزل، کافي نت، دفاتر پيش خوان و..... از طريق اينترنت خريداري نمايد.
هرچند که مي توان به جرات گفت در چرخه خريد و فروش آرد يارانه اي هر روز بهتر از ديروز بوده ايم اما ناگفته نماند که بيماري اصلي اين حوزه که پرداخت يارانه به گندم و آرد مي باشد کماکان بقوت خود باقي است و اين سامانه امروز فقط نقش مسکن را ايفا مي نمايد، البته مسکني قوي و کارساز که اميد اين مي رود با تعيين تکليف وضعيت يارانه گندم اين مسکن بتواند درمان اين بيماري را تسهيل نمايد.       
 ان شاءا...
غلامرضا مظاهري





پهلوانان هرگز نميميرند

اختصاصی/ زماني مطلبي را در رابطه با جهان پهلوان تختي مي خواندم و به نکته بسيار جالبي برخورد کردم، نوشته بود که پهلوان غلا مرضا تختي در هنگام عزيمت به آخرين سفر خود جهت شرکت در مسابقات جهاني، در ميان خيل عظيم مردمي که براي بدرقه او و همراهانش آمده بودند چند جمله اي به شرح ذيل سخنراني کرده بود که بخشي از صحبتهاي او را عيناً مي نويسم.


هيچ چيز نمي تواند مرا خوشحال کند، پول، مدال طلا، عشق و حتي عشق... نسبت به اين مردمي که به فرودگاه آمده اند، احساس شرمندگي مي کنم. راستي چقدر محبت بدهکارم، من چرا بايد کشتي بگيرم، چرا بايد همراه تيم مسافرت کنم، تا سبب اين همه مراجعت باشم، اگر پاسخ به اين پرسش را مي دانستم، من هم مي توانستم ادعا کنم چون ديگران هستم.
روز جمعه 27 شهريور بود که خبري توسط پيامک از طريق دوست ارجمند جناب آقاي ايزديار مبني بر درگذشت مرحوم حاج غلامرضا يزدجردي بدستم رسيد و در پي آن اخبار متعددي مبني در گذشت پيشکسوت صنعت آرد و نان ، پدر صنعت نان، پهلوان غلامرضا يزدجردي، در سايتهاي مختلف ثبت شد.
در جايي از وي به خاطر فعاليتهاي مستمرش از روزگار جواني تاکنون در حوزه ورزش باستاني و احداث دهها بناي ورزشي و فرهنگي در کشور و بعنوان يکي از نام آوران و پيشکسوتان عرصه ورزش ياد شده بود.
در جاي ديگر از ويژگي هاي بارز ايشان بعنوان نيکوکاري ساده زيست که کمک به مستمندان، احترام به پيشکسوتان، تواضع و فروتني و رسيدگي شخصي به نيازها و آلام دردمندان را سرلوحه کاري خود قرار داده بود ياد کرده بودند.


اما دوستاني که از نزديک با آن مرحوم آشنا بودند شخصيت ايشان را فراتر از اين تعريفها مي ديدند که به پاس احترام به اين بزرگ مرد در اين شماره از مجله نگاه هستي و در حد بضاعت خود گوشه اي از زندگي سراسر خير آن سفر کرده خلد آشيان را به رشته تحرير در خواهم آورد.    
مرحوم حاج غلامرضا يزدجردي در پنجم بهمن 1298 شمسي در محله تکيه دباغخانه تهران، چشم به جهان گشود و از آنجا که شغل پدري او نانوايي بود فعاليت خود را در عرصه توليد نان و در دکان نانوايي سنگکي پدر همزمان با فعاليت جدي در حوزه ورزش باستاني آغاز کرد و پس از سالها فعاليت در سال 1331 همراه با آقايان ابوالفضل احمد خانلو و مرحوم کريمي اقدام به تأسيس کارخانه آرد تابان کردند.  بواسطة سالها تلاش در اين رشته لقب «پدر صنعت آرد و نان» کشور را از آن خود کرد و با همکاري شرکاي ديگر ضمن عرضة آرد باکيفيت توانستند علاوه بر دريافت دهها لوح تقدير در حوزه صنايع غذايي و علوم تغذيه کشور، برند ماندگار آرد تابان را زبانزد خاص و عام نمايند.
ايشان علاوه بر اينکه بيش از بيست سال رياست مجمع پيشکسوتان و حاميان ورزش باستاني را عهده دار بود، خدمات قابل توجه و ماندگاري را در حوزه ورزش باستاني کشور از خود به جاي گذاشته است که ازجمله آنها ميتوان به تأسيس مؤسسه خيريه حضرت علي(ع) ورزشکاران باستاني و کشتي پهلواني، حسينيه اول مظلوم عالم، موزه ورزشهاي باستاني، تشکيل کتابخانه تخصصي ورزشهاي پهلواني و زورخانهاي، تأسيس زورخانه در شهرستان بم و احداث سالن بدنسازي در مشهد نام برد.


يکي از بارزترين فعاليتهاي اجتماعي حاج غلامرضا يزدجردي حضور موثر در حوزه خيرين مدرسهساز بود، که تاسيس آموزشگاه استثنايي سوم شعبان در مشهد و مشارکت در ساخت آموزشگاه سوم شعبان شماره پنج و تجهيز چند آموزشگاه و مدرسه ديگر براي استفاده ناشنوايان و نابينايان نمونه هايي از کارهاي خير ايشان مي باشد.
از ديگر يادگارهاي بياد ماندني و جاويدان ايشان سفارش کتابت، تهذيب و اهداي قرآن بزرگ يزدجردي است که در حال حاضر از اين قرآن در کتابخانه ملي نگهداري مي شود.
  احداث بناهاي عام المنفعهاي چون مرکز جراحي محدود خيريه وردآورد(مخصوص دندانپزشکي معلولين)، تجهيز درمانگاه حضرت امام صادق مشهد، عضويت در شوراي عالي موسسه استثنايي عصاي سفيد و ارائه خدمات گوناگون به نابينايان و ناشنوايان و ساخت چندين مرکز مذهبي، خدمات درماني و بهداشتي ديگر از جمله يادگاران وي مي باشد.
مطالب فوق بخشي از فعاليتهاي آن مرحوم بوده که به ثبت رسيده و قطعاً چنين انسان بزرگواري فعاليتهاي عام المنفعه بسياري در خفا داشته که فقط خود ميداند و خداي مهربانش، اما فراموش نکنيم که از آن مرحوم فرزندان خلفي همچون دکتر حسين يزدجردي که يکي از چهره هاي شاخص و از نوادر صنعت آسياباني جهان مي باشد نيز به يادگار مانده و آنچه که باعث دلخوشي علاقمندان به آن مرحوم خواهد بود ادامه راه پدر توسط ايشان و ساير اعضاي خانواده مي باشد.


اما در ابتداي مطلب اشاره اي به جهان پهلوان تختي داشتم که بي دليل نبود، حتماً شما نيز مثل من بر اين عقيده ايد که آنچه که باعث ماندگاري نام و ياد تختي شده است فقط شخصيت ورزشي و کسب مدالهاي رنگارنگ جهاني او نيست چرا که بوده و هستند ورزشکاراني که شايد از تختي بيشتر مدال آورده باشند و امروز نامشان فقط در اوراق ثبت شده است. قطعاً در مورد زلزله بويين زهرا و اقدام بياد ماندني تختي شنيده ايد، من فکر مي کنم که حتي اين کار او عليرغم اينکه کاري بس بزرگ بود وي را از سايرين متمايز نمي کند چرا که در حوادث مختلف بارها و بارها اينگونه حرکتها توسط ورزشکاران بزرگ و هنرمندان مطرح کشور نيز تکرار شده است.
سعدي عليه رحمه در شعر معروفش مي گويد: سعديا مرد نکونام نميرد هرگز و آنچه که مرد را نکو نام کرده و از سايرين متمايز مي کند، گذشت و جوانمردي، محبت، فتوت، مروت، سخاوت، نيک انديشي، خيرخواهي و در يک کلام سلامت نفس است و اين صفاتي است که پهلوانان را از سايرين متمايز مي کند، همانگونه که تختي و حاج غلامرضا يزدجردي را که با تبعيت از مولا و مرادشان حضرت علي (ع) نسبت به ديگران متمايز کرده است.
هرچند که از فقدان مردان بزرگ نمي توان به سادگي گذشت اما با ياد ايشان و نگاه به رفتار و کردارشان مي توان از اين بزرگان براي آينده درس گرفت و حتي بدون آنکه ورزش کرد پهلوان شد چرا که پهلوانان هرگز نمي ميرند.

ان شاءا...
غلامرضا مظاهري





من از نان سالم

اختصاصی/ سال 1383 اولين سال  فعاليت نشريه نگاه هستي مصادف با  دوران شکوفا شدن امور فرهنگي در حوزه گندم، آرد ونان بود. سازمان غله منحل شده بود و وظايفش را بعهده شرکت بازرگاني دولتي ايران گذاشته بودند و يکي از معاونين  اين شرکت به واسطه اينکه پزشک بود و سلامت جامعه يکي از اولويت هاي کاريش بود، باز شدن گره هاي کور سلامت در اين حوزه را در فرهنگ سازي و استفاده از امکانات تبليغي مي دانست و به همين دليل در همان دوران بسياري از بروشورها، تراکت ها، پوسترها، بنرهاي تبليغاتي، برنامه هاي مختلف تلويزيوني از قبيل سريال، مستند،

ميزگرد، مسابقه و غيره علي الخصوص در مورد آرد ونان رشد روزافزوني داشت و بنوعي مي توان گفت که نشريه  نگاه هستي نيز يکي از پيش قراولان و حاصل تفکرات آن روزگاران ميباشد.
يکي از کارهاي خاصي که در آن زمان انجام شد چاپ بنري قدي از يک نوجوان بود که در  بالاي آن نوشته شده بود من از نان سالم.  منظور اين بنر و استفاده از نوجوان در آن، بيشتر گوشزد کردن اين نکته بود که مصرف نان سالم ارتباط مستقيمي با سلامت کودکان و نوجوانان کشور داشته ومي تواند در سلامت آينده جامعه نقش موثري داشته باشد.     
چند سالي است که در جامعه با افرادي که از بيماري هاي مختلف دستگاه گوارش رنج مي برند  بيشتر از قبل برخورد مي کنيم و اگر خود يا يکي از اقوام نزديکمان با يکي از انواع و اقسام اين بيماري دست و پنجه نرم نکنيم  مسلماً کسي را مي شناسيم که با اين مشکل مواجه است. دامنه بيماري هاي گوارشي بسيار وسيع مي باشد و از ساده ترين دل پيچه ها و نفخ و زخم معده تا انواع و اقسام سرطان را مي توان به اين حوزه نسبت داد که در اين خصوص حتماً مي بايست يک  پزشک متخصص اعلام نظر کند. همواره گفته مي شود که بيشتر مبتلايان به اين بيماري ها به دلايلي همچون عدم استفاده از رژيم غذايي مناسب،  استفاده از فست فودها،  مصرف نا مناسب از ميوه و سبزيجات و...  به  بيماري  دچار شده اند. بدون در نظر گرفتن اينکه اصولاً چرا بيمار مبتلا شده است اگر براي تحقيق در اين رابطه به مراکز درماني و بيمارستان ها مراجعه شود احتمالاً  تفاوت چشمگيري را بين بيماران امروز با بيماران اينچنيني چند دهه قبل مشاهده خواهيم کرد و اين تفاوت مربوط به سن ابتلا خواهد بود که يقيناً بيماران امروز از سنين پايين تري نسبت به گذشته  برخوردارند.


 تحقيقات محققين و متخصصان امر طي سه دهه گذشته ثابت کرده که رابطه بسيار نزديکي بين غذاي سالم با انسان سالم وجود دارد و منشأ بسياري از کمبودها و بيماريهاي انساني تغذيه نامناسب است.
شايد به همين علت باشد که اکثر قريب به اتفاق متخصصين تغذيه استفاده از الگوي غذايي نامناسب را علت پايين آمدن سن ابتلا به اکثربيماري ها ميدانند و اين در صورتي است که متاسفانه هنوز فرهنگ استفاده صحيح از مواد غذايي در جامعه ما بدرستي تعريف نشده است. از بيماري هاي گوارشي که بگذريم مي توان بيماري هاي ديگري را که ارتباط مستقيم با مصرف ناصحيح مواد غذايي علي الخصوص نان  دارند نام برد. از جمله مي توان از بيماري هايي همچون قلبي و عروقي، پوکي استخوان، کم خوني، فقرآهن و ...... ياد کرد.
متاسفانه در کشور ما عليرغم اينکه  فقير و غني هر روز و در چند وعده از نان بعنوان اصلي ترين ماده غذايي استفاده مي کنند کمتر پيش مي آيد که  آن را  بعنوان يکي از عوامل بيماري  معرفي کنند و همواره با توجه به مقدس شمردن و سابقه تاريخي آن انگشت اتهام را به سمت ديگر موارد برده و نان را معمولاً از هر اتهامي تبرئه کرده ايم و اين در صورتي است که با توجه به شواهد و قرائن  موجود فرآيند توليد نان علي الخصوص نان سنتي امروزه مي تواند باعث بسياري از اين بيماري ها باشد.


از کيفيت آرد در اولين قدم گرفته تا توليد خمير با استفاده از افزودني هاي غير مجازي همچون جوش شيرين، جوهر قند و ليمو، انواع و اقسام قرص گرفته تا استفاده از دستگاههاي غير استاندارد خمير گير، چانه گير و خمير پهن کن به جاي نيروي انساني ماهر و نهايتاً پخت نان در 17 ثانيه، حال بايد قضاوت کرد که آيا به اين نان مي توان لقب نان سالم را داد و آيا شعار من از نان سالم براي کودکان و نوجوانان مي تواند بدين صورت محقق شود.
يکي از  مهم ترين مشکلات در حوزه توليد نان که تقريباً بيش از 90 درصد از آن به شکل تازه و مستقيم از درب نانوايي خريداري مي شود  نداشتن استاندارد است، در صورتي که مي بايست نسبت به اين محصول دقت بيشتري  صورت پذيرفته و با شناسايي، تفکيک و رتبه بندي توليد کنندگان آن محصول مناسب از نامناسب تفکيک شود و مصرف کننده اي که امروز قادر به شناسايي محصول خوب و بد از يکديگر نيست را راهنمائي کرد.
 مطابق با قانون، تمام فرآورده هاي غذايي مي بايست داراي پروانه ساخت، پروانه بهره برداري و علامت استاندارد باشند.  اين نشان ها وپروانه ها،  علامت مرغوبيت شناخته شده اي هستند که تاييد مي کنند تمام مراحل فرآوري يک محصول از توليد تا مصرف تحت کنترل و نظارت قرار داشته و از نظر بهداشتي نيز تاييد شده است.  البته تأمين سلامتي مردم و مواد غذايي سالم يکي از وظايف مشخص دولت و دستگاه هاي ذي ربط مي باشد که در قوانين  نيز  به آن اشاره شده است.


 در راستاي سياستهاي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي و مطابق با قانون مواد خوراکي، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي،  تهيه و تامين مواد غذايي بهداشتي سالم و تضمين سلامت مصرف کننده از برنامه هاي اجرايي ساماندهي وضعيت توليد و بسته بندي مواد غذايي است که مي بايست بصورت يک پارچه درسراسر کشور اجرا شود که متاسفانه به نظر مي رسد اين قانون در خصوص نان در رديف نظارت دستگاه هاي نظارتي و بهداشتي قرار ندارد، پس جا دارد که مسئولين ذي ربط در وزارت بهداشت و سازمان ملي استاندارد ضمن حفظ وحدت رويه، نسبت به تدوين قوانيني جديد و کارآمد و تعريف استاندارد براي تمامي محصولات حوزه مربوط به گندم، از مزرعه تا مصرف،  همتي مضاعف بگمارند.
ان شاءالله
غلامرضا مظاهري   





رفيق نيمه راه

اختصاصی/ حتماً تا بحال مثال رفيق نيمه راه را شنيده و يا شايد هم از آن استفاده کرده باشيد اين مثال که معمولاً با مثال دست کسي را در حنا گذاشتن هم مترادف مي باشد درجائي استفاده مي شود که کاري را که دو يا چند نفر با هم شروع کرده باشند بدليل  عدم همکاري يک نفر به زمين مانده باشد و در اينجاست که در مورد آن شخص گفته مي شود رفيق نيمه راه شده است.


بنظر مي رسدکه در حوزه گندم، آرد ونان امروز اين مثال مصداق پر رنگي داشته باشد چرا که از شروع بکار دولت نهم در اين حوزه اتفاقات جديدي بوقوع پيوست که در ابتدا با استقبال بسيار خوبي همراه بود و در ادامه و نيمه راه رها شد و شايد بتوان گفت که دولت قبل در خفا  لقب رفيق نيمه راه را به خود اختصاص داد.
بحث نهضت سيلو سازي و نانهاي صنعتي و هدفمندي يارانه ها در اين حوزه از آن دست طرحهائي بود که بقول معروف با سلام و صلوات آغاز شد و دولت وقت در نيمه راه همه آنها را رها کرد و صدها ميليارد ريال سرمايه گذاري يا کاملاً رها شده و يا با حداقل ممکن از آنها بهره برداري مي شود.
قطعاً خوانندگان محترم بياد دارند که دو مبحث سيلو سازي و نان صنعتي با چه شور و شوقي آغاز و چه قول و قرارهائي بابت آنها به سرمايه گذاران داده شد، اما متاسفانه امروز شاهد آن هستيم که در برخي از نقاط اين سيلوها خالي و اکثر توليدکنندگان نان صنعتي نيز يا تعطيل و يا بصورت نيمه تعطيل مي باشند.
اما در ريشه يابي و چرائي اين موضوع ميبايست به ابتدا و آغاز آنها باز گرديم. در بحث نهضت سيلو سازي که در زمان خود لازم و ضروري بود چند نکته اساسي در نظر گرفته نشد و متاسفانه مسئولين وقت بدون در نظر گرفتن اين نکات و فقط بدليل بالا بردن آمار مربوطه، به هر شخص حقيقي و حقوقي و در هر نقطه اي که توسط ايشان معرفي مي شد مجوز ساخت دادند و اين در صورتي بود که  افزايش توان ذخيره سازي نياز دوران خودکفائي بود و به همين علت ميبايست در مکان يابي و جايابي آنها دقت لازم صورت مي گرفت که اينچنين نشد و سيلوهاي ساخته شده پس از دوره خودکفائي در دوران واردات خيلي بکار نيامدند.
 در بحث نانهاي صنعتي نيز علاقه و ذائقه مصرف نان سنتي توسط مصرف کننده ايراني در نظر گرفته نشد و بدون برآورد سرانه مصرف نان در محل، کارخانه ها احداث شدند.
فکر مي کنم مبحث هدفمند سازي يارانه ها در اين حوزه امروز يکي از موارد اصلي است که کماکان هيچ يک از حلقه هاي اين زنجيره از آن راضي نباشند. مصرف کننده و توليد کننده از يک سو و دولت هم باتوجه به پرداخت دو گانه يارانه از سوي ديگر ناراضي مي باشند.
قرار بر اين بود که با شروع هدفمندي يارانه ها در اين حوزه بخشي از درآمدهاي آن در اختيار توليد قرار داده شود که نشد، قرار  بود به واسطه افزايش قيمتها هر سال بر ميزان يارانه پرداختي به مردم اضافه شود باز نشد و قرار بود که ديگر آرد و نان از يارانه مستقيم دولت استفاده نکنند که آنهم نشد.
از اواخر سال گذشته و بر اساس قانون مذکور دولت مکلف به ادامه راه هدفمندي شد و به همين مناسبت از اسفند ماه بخشي و يا بعبارتي بيست درصد از نانوايان از شمول دريافت آرد يارانه اي خارج شدند که اين موضوع در جاي خود قابل بحث مي باشد. اما موضوع اصلي عدم ادامه اين راه مي باشد که مشکلات عديده اي را براي همه ايجاد کرده است.
برخي از نانوايان که اصطلاحاً آزاد پز شده اند و در محلاتي با در آمد پائين قرار دارند به جهت حفظ بقاء خود مجبورند نان توليدي خود را با قيمتهاي پائين تر بفروشند. برخي ديگر از نانوايان که آرد يارانه اي مي گيرند و در محلات با درآمد بالاتر هستند از موقعيت پيش آمده سواستفاده کرده و نان را بالاتر از قيمت مصوب مي فروشند.  از سوي ديگر ميزان سهميه برخي از نانوايان کمتر از قبل شده و مجبورند براي ادامه فعاليت بخشي از آرد مصرفي خود را بصورت آزاد تهيه کنند و بالاجبار نان را با همان قيمت دولتي بفروشند و براي جبران خسارت از وزن چانه نان کم کنند و در اين ميان مردم هم  ميان  آزادپز  و دولتي  سر  درگم  مانده اند و در برخي از موارد پول نان آزاد را دولتي و در جاي ديگر پول نان دولتي را بدون اعتراض بصورت آزاد مي پردازند.  از اين دست مثالها بسيار است که در فرصتي مناسب به آنها اشاره خواهم کرد.
اينجاست که مثال دست کسي را در حنا گذاشتن مصداق پيدا مي کند و بنظر مي رسد که از همه بيشتر دست دولت در حنا باقي مانده چرا که هنوز نتوانسته به تصميم نهائي برسد. اما مسئولين مربوطه مي بايست در نظر داشته باشندکه ممکن است همچون دولت قبل لقب رفيق نيمه راه نيز به ايشان بدهند، چرا که در شروع طرح آزاد سازي بيست درصد، کارگروههاي استاني و شهرستاني به صنوف مربوطه قول دادند که در چند ماه آينده تکليف يارانه آرد يکسره خواهد شد و ساير نانوايان نيز به جرگه آزاد پزها خواهند پيوست و پس با توجه به آمادگي جامعه براي خريد نان به نرخ روز و واقعي مي بايست تکليف را يکسره کرد و مابقي نانوايان را نيز بصورت آزاد پز کرد چرا که  عدم اجراي آن در شرايط فعلي به صلاح نمي باشد.
           
   
انشاا...
غلامرضا مظاهري





کدام نان مقدس است

دانه لايق نيست در انبار کاه
                                                      کاه در انبار گندم هم تباه
نيست حکمت اين دو را آميختن
                                                      فرق واجب مي کند در بيختن
تاکنون در مطالب خود بارها به اين مسئله که نان تنها ماده غذائيست كه توسط فقير،  غني،  پير و جوان بي وقفه و همه روزه و درچند وعده متوالي  مصرف مي­شود اشاره داشته ام،  اما امروز قصد دارم که از شما خواهش کنم که کمي عميق تر به اين مسئله فكر كنيد. آيا تاکنون توجه کرده ايد که اگر بهترين و خوشمزه ترين غذا  را دراختيار داشته باشيم و روزهاي متوالي فقط از آن غذا استفاده کنيم مسلماً پس از مدتي کوتاه و  چندين بار استفاده متوالي، آن غذاي لذيذ در مذاق ما ديگر رنگ، بو و مزه اوليه را از دست مي دهد و به اصطلاح دل را مي زند وديگر رغبتي به خوردن آن نيست.
حالا درخواست مي کنم کمي عميقتر به نان فکر کنيد، حتماً براي شما هم تناول نان با هر غذاي ديگري کاملاً متفاوت است چرا که نان را از طفوليت تا امروز بدون وقفه همه روزه و درچند وعده خورده و هرگز از آن احساس دل زده گي به دست نداده، حتي در صورتي هم که چندين وعده متوالي و بدون هيچ چاشتي  و بقول معروف بصورت نان خالي از آن استفاده شود همچنان رغبت به تناول آن وجود خواهد داشت.
 اينجاست که جايگاه خاص نان بيش از پيش پديدار مي گردد و اهميت رسيدگي به امور آن را چند برابر مي کند و بعبارتي ديگر شعار نان مقدسترين برکت الهي جلوه ويژه اي به خود مي گيرد.
بانگاهي  به فراز و نشيب توليد نان سنتي در ادوار مختلف  خواهيم ديد بجز اينکه امروزه اندازه انواع نان مقداري کوچکتر از قبل شده و بعضي از نانها نيز نسبت به قبل بي رنگ و رو و سفيد تر شده اند، ظاهراً نان امروزي با ناني که در گذشته اي در حدود چهل يا پنجاه سال قبل پخت مي شده تفاوت قابل ملاحظه اي ندارد!!!
 عرض کردم ظاهراً تفاوت نداشته چرا که در باطن فاصله نان امروز با نان قديم از زمين تا آسمان است و يقيناً تفاوتهاي بسيار زيادي طي اين دوران در اصالت و ماهيت نان و نانوا ايجاد شده که آنها را مي توان به دو بخش معنوي و مادي تقسيم کرد.
 امروز به بهانه هاي مختلفي از قبيل افزايش هزينه ها، كمبود كارگر، نرخ آرد، اجاره داري و غيره،  متاسفانه نگاه نانوا به اين مقدس ترين بركت الهي عادي شده و او نيز همچون يک کاسب کار معمولي تقدس تاريخي شغلش را فراموش کرده  و فقط به جهت امرار معاش نگاه مادي به اين شغل دارد. بالطبع نگاه مردم نيز به او کاملاً نسبت به قبل تغيير يافته است او را يک کاسب معمولي مي بيند، در صورتي که در گذشته اي نچندان دور شاطر هر محله امين محل بود و آب وضويش را متبرك مي­دانستند.
از بعد مادي نيز مسلماً نحوه توليد نان از مسائل مالي آن پيشي گرفته است. اگر به اين نان، نان سنتي اطلاق مي شود  مي بايست تمام مراحل توليد آن سنتي باشد نه اينکه هر گوشه آن به يک روش تهيه شود و با استفاده افراطي از دستگاههاي مجاز و غير مجاز چانه گير، پهن کن و فرهاي گردان از يک سو  و از سوي ديگر افزودن مواد غير مجاز وکاهش وزن چانه و سرعت دادن به گردش فر، ناني تهيه شود که نسبت به قبل از آن کيفيت و رنگ وبو برخوردار نبوده و از همه مهمتر سلامت جامعه نا ديده گرفته شود. يکي از عمده ترين مسائلي که در تهيه نان سنتي نقش موثري دارد طريقه عمل آوري خميرآن است که امروزه شاهد فراموش شدن فرآيند تهيه خمير مناسب با استفاده از خميرترش هستيم، فرآيندي كه  نسل اندرنسل درنانواخانه سنتي به آن عمل مي­شد. روش ساده و بدون خرج اضافه­اي که متاسفانه به بهانه تسريع دركار به فراموشي سپرده شده و باعث شده نانوا علاوه بر اينکه  هزينه هاي بيشتري متحمل شود با افزودن برخي از مواد غير مجاز و غير بهداشتي ، هم سلامت جامعه را به خطر بياندازد و هم باعث ديگر مسائل­ شود که در اينجا بحث سلامت جامعه بقدري مهم است که مسائل ديگر را بايد به وقت ديگري موکول کرد.
بعنوان يك مصرف كننده نان وقتي که بياد مي آورم امروز برخي از نانهاي سنتي چگونه تهيه مي شوند و چه موادي را داخل آنها مي ريزند احساس بسيار بدي به من دست مي دهد.
شعري که قبل از شروع مطلب آمده است از دفتر چهارم مثنوي مي باشد و به سادگي به اين نکته اشاره مي کند که وجود چند پر کاه نيز در کيفيت آرد تاثير منفي دارد و به الک کردن و جدا کردن گندم از کاه اشاره ميکند،  موضوعي که شايد برخي از کنار آن به راحتي رد شوند. امروز متاسفانه به دلايل واهي انواع واقسام مواد مجاز و غير مجاز به آرد و خمير زده مي شود و انتظار اين است که ناني که ازآن توليد شود سالم و مغذي باشد. برخي از دوستان در دفاع از نان سنتي  اين نان را با فرش دستباف مقايسه ميکنند که هم درست است و هم غلط، درست به اين علت که اگر اين نان به روشي همچون چهل سال پيش تهيه شود و غلط از اين منظر که اگر در فرش دستباف حتي يک گره هم  با ماشين زده شود آن فرش ديگر دستباف نيست. حال از اين دوستان ميخواهم نگاهي به وضعيت توليد نان سنتي بياندازند و خود قضاوت کنند.
غرض از نگارش اين مطلب سياه نمائي نبود بلکه تذکري بود به آن دسته از نانواياني که جايگاه خود و ارزش شغل خود را فراموش کرده و کار را بجائي رسانيده اند که امروز از او و از شغلش به نيکي ياد نمي شود.   
البته هنوز درگوشه و کنارهاي شهر شاهد فعاليت تعداد کمي از نانوايان ريش سفيد هستيم كه با توكل به خدا آزموده هاي ايام را بكاربسته و همچون گذشته با توليد نان سالم، سلامت و بهداشت را تقديم سفره خانواده ها كرده و رزق  و روزي خود را از دخل حلال تامين ميكنند که  معتقدم آب دست اين نانوا هنوز هم متبرک است.
در پايان خواهشي از نانوايان عزيز دارم ، همين امروز نگاهي به دور و اطراف خود در نانوائي بياندازيد اگر هنوز از خميرگير چدني استفاده مي کنيد، دقت کنيد، خميرگيرتان نازك شده و دربعضي از محلها حتي سوارخ شده ، آيا تا کنون فکر کرده ايد چرا کاسه خميرگيرتان به اين روز در آمده و چه بر سرآن آمده است ؟
به اميد رفع نواقص بهداشتي و عدم استفاده از مواد غير مجاز در توليد نان سنتي که بنوعي هويت ملي دارد.           
 
انشاا...
غلامرضا مظاهري


بیماری نان


   شايد تا قبل از اجراي قانون هدفمند شدن يارانه ها در حوزه  گندم، آرد و نان که يک آرزوي تقريباً دست نيافتني تمامي دلسوزان واقعي آينده نان درکشور بود کمتر کسي فکر مي کرد که روزي برسد که بتوان نان را به نرخ واقعي عرضه کرد و دولت بتواند به راحتي يارانه آن را بردارد و از سوئي ديگر اکثر کارشناسان اين حوزه  متفقاً اعتقاد داشتند که با اجراي اين قانون حتماً  تکليف نابساماني هاي نان يکسره خواهد شد و ديگر دغدغه اي در ارتباط با آن نخواهيم داشت.
اما با اجراي اين قانون از دي ماه سال  1389 با کمال تاسف معلوم شد که راه حل نهائي آن نبود و پس ازگذشت چند ماه مشخص شد که راه نجات نان از معضلات فقط هدفمندي يارانه ها نبوده و نان همچون بيماري است که به امراض مختلفي مبتلا شده است و نياز به درماني اساسي تر دارد.
ضمن اينکه معتقدم برداشتن يارانه هاي نان يکي از مهمترين راه هاي نجات آن از نابساماني است ليکن بر اين امر نيز قوياً اعتقاد دارم که امروز مي بايست براي درمان اساسي همه بيماري هاي نان ضمن شناسائي و تفکيک آنها از يکديگر بر اساس اهميت و اولويت بندي نسبت به درمان آنها اقدام کرد.
 حتماً شما نيز بارها از خود اين سوال را پرسيده ايد که به راستي  چرا حال نان خوب نمي شود و هر چند ماه يکبار مسائلي در حوزه آرد و نان پيش مي آيد.
شايد تا چند سال قبل که مي گفتيم نان مقدسترين بركت الهي است و بايد حرمت آن همواره مورد توجه قرارگيرد، به آن بعنوان يك كالاي توليدي نگاه نمي کرديم و به اين مطلب نيز توجه جدي نکرده بوديم که قبل از مصرف نان بايد به فرهنگ مصرف آن نگاهي تازه داشت و دراين رابطه دولت و بخش خصوصي دركنار هم مي بايست کارهاي اساسي صورت دهند چرا که  نوع مصرف  در حال تغيير است و چگونگي توليد، خريد، نگهداري و مصرف نان با وضعيت جديد بايد آموزش داده شود.
 امروز به واسطه تغييراتي که در همه جوانب زندگي ايجاد شده ميزان و نوع مصرف در نان نيز تغيير يافته و اندازه و نوع نان مصرفي خانواده در سال 1394 در مقايسه با ميزان و نوع مصرف در خانواده سال 1364 و يا حتي دهه بعد از آن بسيار تغيير يافته و نگاه کودکان و نوجوانان امروز به نان نسبت به همسن و سالهاي خود در گذشته بسيار متفاوت است .
سه دهه قبل حتي يک قرص نان از محلي خارج از نانوائي قابل تهيه نبود اما امروز انواع و اقسام نان را مي توان از دور افتاده ترين بقالي ها تا معروفترين هايپر مارکتها تهيه کرد که اين نوع عرضه نان عليرغم ايجاد راحتي براي مصرف کننده خود معايب فراواني را نيز در بر دارد.
همگان بر اين امر واقفند که توليد نان صنعتي لازمه پيشرفت كشور و امري بديهي است ليكن لزوم احترام به ذائقه سنتي نيز از نکات قابل توجه اي است متاسفانه مغفول مانده است.  
نبود الگوي مناسب مصرف وعدم آشنائي عمومي نسبت به شاخصه هاي نان خوب ازعمده ترين معضلات و مشکلات نان است که با توجه به ضعف هاي آموزشي و ازدياد بيش از حد دستگاههاي تصميم گيرنده و عدم کارائي لازم سنديکاهاي صنفي بنوعي باعث سر در گمي هم براي توليد کننده و هم براي مصرف کننده شده است.
متاسفانه انحرافات ايجاد شده در اجراي قانون هدفمندي يارانه ها نه تنها در اين حوزه بلکه در تمام بخشهاي ديگر نيز باعث سلب اعتماد عمومي شده و ادامه کارهاي باقيمانده در حوزه گندم، آرد ونان براي دولت بسيار سخت تر از مرحله اول هدفمندي يارانه ها خواهد بود.
تمام مطالب بالا و شايد دهها مطلب ديگر از اين دست را مي توان بيماري نان دانست که به اعتقاد من يکي از اساسي ترين راه هاي درمان اين بيماري حوزه فرهنگ مي باشد که قوياً اعتقاد دارم با اصلاح امور فرهنگي بتوان به نتايج قابل ملاحظه اي در درمان نان دست يافت و به همين منظور ضمن درخواست براي تشکيل يک کميته فرهنگي قدرتمند در عالي ترين نهاد تصميم گيرنده در حوزه گندم، آرد ونان با عضويت خبرگان بخش خصوصي و دولتي، پيشاپيش راه حل پيشنهادي خود را در دو مرحله و به شرح ذيل به کميته مذکور  ارائه مي نمايم.
1- امور فرهنگي درکوتاه مدت
1-1- عضويت نماينده رييس صدا و سيما و نماينده وزير ارشاد اسلامي بعنوان عضو ميهمان در کميته فرهنگي گندم، آرد ونان
2-1- ابلاغ به نمايندگيهاي سازمان صدا وسيما در کشورهاي مختلف جهت تهيه برنامه هايي با محوريت نان، عدم پرداخت يارانه مستقيم به آن،  نرخ آن و برابري آن با پول ملي کشور، نحوه توليد، خريد، نگهداري و ........ علي الخصوص درکشورهاي جنوبي اروپا، امريکا، شمال امريکاي لاتين،  شمال افريقا و چند کشورهمسايه شمالي و ترکيه
3-1- تعيين زمانهاي مناسب براي برنامه هاي فوق در جدول زمانبندي صدا وسيما و پخش متوالي آنها تحت نظارت کارشناسان صدا وسيما  به جهت کسب مخاطب بيشتر
4-1- حضور مسئولين و دست اندر کاران مطلع و مرتبط با موضوع در برنامه هاي پر مخاطب اقتصادي به جهت توجيه عمومي  در جهت ضرورت حرکت بسوي قيمتهاي واقعي و شفاف سازي تمامي امور مربوطه
5-1- تهيه برنامه هاي مختلف تحت عنوايني همچون ميزگرد، آيا ميدانيد، اقتصادي، کشاورزي و.................
6-1- تهيه شعائر مناسب جهت درج در نشريات پر تيراژ و استفاده مناسب از نشريات پر تيراژ و پر مخاطب
2- امور فرهنگي در بلند مدت
1-2- تهيه فيلم و سريال با مضمون گندم، آرد ونان در جهت توليد و استفاده مناسب از نان وکاهش ضايعات  
2-2-  تهيه مسابقات تلويزيوني به منظور بالابردن سطح آگاهي عمومي در حوزه مربوطه
3-2-  برگزاري مراسم و جشنواره هاي خاص در جهت تکريم نان در زمانهاي خاص
4-2-  برگزاري نشستهاي علمي، برگزاري نمايشگاه، تشکيل سمينارو .............. در جهت انتقال تجربيات و کسب اطلاعات بيشتر
5-2-  تدوين کتب و مقالات علمي جهت آموزش واستفاده دانش آموزان و دانشجويان
در خاتمه از تمام دست اندرکاران و دلسوزان اين حوزه تقاضا مندم که دو شعار نان سرد بخريم و گرم بخوريم و نان تيره مناسب تر از نان روشن است را ازهمين امروز ترويج نموده تا به سهم خود گامي موثر در در مان بيماري نان داشته باشيم .

انشاا...
غلامرضا مظاهري




جوهر قند


مدتی است که بحث استفاده از جوهر قند در پخت نان در جامعه مطرح شده و نظرات مختلفی در این خصوص از سوی دست اندرکاران حوزه های مختلف تولید، نظارت و بهداشت  مطرح شده و می شود. با کمی جستجو در اینترنت می توان به اطلاعات قابل ملاحظه ای از این ماده شیمیایی دست یافت که قبل از پرداختن به مطلب اصلی نگاهی گذرا به این ماده شیمیایی خواهیم داشت.


 جوهر  قند یا  بلانکیت با نام علمی  سدیم دی تیونیت  (به انگلیسی  Sodium dithionit )  یک ترکیب شیمیایی به شکل پودر کریستالی سفید مایل به خاکستری است و در صنایع غیر خوراکی به عنوان رنگ‌بر استفاده می‌شود،  به طور مثال از این ماده  برای حذف جوهر از روی کاغذ باطله و روشن تر شدن خمیر کاغذ استفاده می شود و در موارد معدودی نیز برای زیست شناسی، زمین شناسی و عکاسی هم مورد استفاده قرار می گیرد. در صورت استفاده خوراکی، این ماده با از بین بردن پرزهای داخل روده مانع جذب مواد غذایی مفید در بدن می شود. در برخی پژوهش ها نیز ثابت شده است که تنظیم انسولین در بدن را به هم می زند و باعث دیابت زودرس می شود.  اما از همه مهم تر این که مانع عملکرد آنتی اکسیدان ها در بدن می شود. همانگونه که می دانید آنتی اکسیدان ها مواد غذایی مفیدی هستند که فعالیت عناصر سرطان زا را در بدن خنثی می کنند و در نبودشان ، بدن در برابر عوامل سرطانزا بی دفاع می شود پس می توان نتیجه گرفت که جوهر قند شانس ابتلا به سرطان،  بویژه سرطان های دستگاه گوارش را به شدت بالا می برد.البته در ایران نان تنها ماده خوراکی که جوهر قند به آن اضافه می شود نیست واز این ماده برای سفید تر کردن رنگ کله قند و درست کردن آبنبات های سفید نیز استفاده می شود و شاید دلیل نامیده شدنش به جوهر قند  نیز بدلیل کاربرد آن در قندریزی باشد. البته یکی از راه های سنجش کیفیت در تولید قند ، اندازه گیری میزان گوگرد باقی مانده در آن است که اگر زیادتر از حد مجاز باشد این محصول نیز غیرقابل استفاده است.


مطابق آخرین بررسی های صورت گرفته به محض استفاده و افزودن جوهر قند به خمیر نان،  عوارض چشمی ، گوارشی و پوستی  در بدن کارکنان نانوایی علی الخصوص خمیرگیر ایجاد می شود، اما به گفته کارشناسان بهداشت، فاجعه اصلی وقتی ظاهر می شود که مردم نان آلوده به این ماده را می خورند.شاید تاکنون برای شما این سؤال مطرح شده که نانوایان چرا از این ماده استفاده می کنند؟ در پاسخ به این سؤال باید به گذشته ای نه چندان دور بازگشت، شاید حدود بیست سال قبل بود که نوع جدیدی نان پا به عرصه گذاشت و بدلیل ویژگی  نوع پخت به نان تونلی و نان فتوکپی معروف شد. نان لواشی که بصورت یکپارچه و ممتد پخته می شد. فرایند پخت این نان بدینصورت بود که ابتدا خمیر داخل مخزنی ریخته می شد و سپس بصورت خودکار از درون قیفی به قسمت خمیر پهن کن هدایت می شد و خمیر پس از مسطح شدن بصورت خودکار توسط یک تیغ به اندازه تقریبی کمی بزرگتر از یک برگ کاغذ آ4 برش می خورد و به داخل تونل پخت هدایت می شد و بهمین دلیل به نان فتوکپی معروف شده بود.


تا بدینجای کار ایرادی نبود لیکن برای اینکه خمیر از قیف به راحتی بگذرد و بین غلطکهای تسطیح راحت تر حرکت کند عمل ناشایست افزودن جوهر قند به خمیرآن نوع نان باب شد و بهمین علت بنابر تصمیم مسوولین وقت تمامی دستگاههای این نانوایی های جمع آوری شد و نوع پخت آنها نیز عوض شد و نان فتوکپی به فراموشی سپرده شد.امروزه متاسفانه بدلایل مختلف نانوا بجای بهره گیری از نیروی انسانی ماهر رو بسوی استفاده از دستگاه آورده که این امر در پخت نان لواش بیشتر مشاهده می شود. استفاده از دستگاه چانه گیر خودکار شروع این جریان بود و در چند سال اخیر نیز استفاده از دستگاه خمیر پهن کن نیز به سرعت در نانوایی های لواش پز باب شده است. با توجه به موضوع عبور خمیر از قیف مربوطه و حرکت روان تر آن مابین دوغلطک خمیر پهن کن،  با کمال تاسف نانوایان مجدداً رو به سوی استفاده از این ماده شیمیایی آورده اند و دانسته و ندانسته ابتدا سلامت خود را به خطر انداخته و بعد با سلامت جامعه بازی می کنند و چنانچه از ایشان پرسیده شود چرا اینکار را می کنید خواهند گفت که آرد خراب است.


و اگرمجدداً سؤال شود که خراب به چه معناست، هریک جوابی کاملاً متضاد با دیگری خواهد داد، یکی می گوید که سست است، دیگری می گوید قُرص است، آن یکی می گوید جَر است، آن یکی می گوید سیاه است والی آخر و این در صورتی است که آرد مورد استفاده همه در یک سطح است ودر اکثر موارد، خرابی آرد بهانه ای بیش نیست. اگر توجه کرده باشید کمتر نانوایی می گوید که نیروی انسانی هم در تولید یک نان خوب نقش دارد و فراموش کرده است که در گذشته در بیشتر نانوایی ها علاوه بر حضور خمیر گیر، کارگر دیگری تحت عنوان خمیر چاق کن نیز در نانوایی حضور داشت و از یکی دو ساعت قبل از پخت وظیفه داشت که خمیر را به اندازه کافی ورز دهد و این در صورتی بود که خمیر گیر قبل از او خمیری را با استفاده از خمیر ترش روز قبل بدون هیچگونه افزودنی غیر مجاز و با استفاده از آبی که حرارت آن مناسب با فصل بود و آردی که الک شده بود مهیا کرده بود. البته هستند نانوایان با وجدانی که همچنان پایبند به اصول حرفه ای خود باقی مانده اند و کمافی السابق بدون استفاده از هرگونه افزودنی غیر مجاز و استفاده از خمیر مایه استاندارد و با سود کمتر گذران زندگی می کنند و بقول معروف با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند که این نانوایان خود می دانند که این کارشان اجری معنوی داشته و پاداش آن در جای دیگر با ایشان محاسبه خواهد شد.


  اما اگر به این نکته واقف شده ایم که استفاده از جوهر قند در پخت نان یعنی تزریق سمی مهلک و خطرناک به بدن مصرف کننده و نهایتاً ایجاد سرطان و مرگ پس باید این کار را از منظر قضایی بیشتر بررسی  نمود و جریمه کردن مادی متخلف را به فراموشی سپرد. امروز دیگر بحث سلامت جامعه به صورت جدی به میان آمده و موضوع مرگ و زندگی مطرح است، پس جا دارد که دستگاههای ذیربط نظارتی همچون ادارات بهداشت، ادارات صنعت،معدن و تجارت، اتحادیه ها، سازمان تعزیرات و دیگر دست اندر کاران با همتی مضاعف آستین بالا زده و ضمن شناسایی متخلفین، برخوردهایی در حد جرمی که صورت گرفته را برای متخلفین اعمال نمایند و تا مرحله زندانی کردن متخلف، ابطال جواز کسب و تعطیلی دائم نانوای متخلف برای این جرم در نظر گرفته شود تا این متخلفین یک بار برای همیشه سرمشق دیگرانی شوند که به راحتی با سلامت مردم بازی نکنند.                                                                                                                                             انشاا...غلامرضا مظاهري




راه طي شده


حتماً شما نيز تا بحال بارها ضرب المثلي را که مومن از يک سوراخ دوبارگزيده نمي شود را  شنيده و يا  خود بکار برده ايد، چند روز پيش مطلبي را مي خواندم که در بخشي از آن به ريشه بوجود آمدن اين ضرب المثل که به پيامبر اکرم حضرت محمد (ص) باز مي گردد برخوردم و باتوجه به اينکه اين مثال با موضوع مقاله اين شماره بي ارتباط نبود تصميم گرفتم که قبل از شروع مطلب اصلي ابتدا نگاهي گذرا به اين ضرب المثل داشته باشم. گفته مي شودکه در زمان جنگ بدر در اردوگاه کفار شاعري از اهالي مکه بنام ابو عزه هم وجود داشت که با اشعار خود کفار را بر عليه مسلمانان تحريک مي کرد. ابو عزه بالاخره اسير مي شود و وقتي که وي را نزد   رسول گرامي اسلام مي آورند با التماس به ايشان مي گويد من مرد فقيرى هستم و چندين دختر دارم بر دختران من رحم كن و مرا آزاد کن، پيامبر مهرباني که دلش به رحم آمده با گرفتن قول اينکه وي ديگر با اشعارش کفار را عليه مسلمين تحريک نکند او را آزاد مي کند.


 در هنگام جنگ احد قـريـش دوباره از او مي خواهندكه با آنها بيايد و همچون گذشته مردم را به جنگ تشويق كند، ابوعزه مي گويد مـن بـا محمد عهد كرده ام كه ديگر عليه او شعر نگويم، بالاخره قانعش کرده و او را با خود همراه مي کنند. گفته مي شود که تنها كـسـى كـه از لشکركـفـار درجنگ احـد اسـيـر شد همين ابو عزه بود که وقتي به حضور پيامبر برده شد حضرت فرمود: تو با من عهد كـرده بـودى كـه بـه جـنگ من نيايى، او در پاسخ با التماس مي گويد که آن ها مرا مجبوركردند،  بر دختران  من  رحم  كن و مراآزاد کن که اينجا حـضرت مي فرمايند: « لايلدغ المؤمن  من  جحر مرتين،  مؤ من از يك سوراخ دو دفعه گزيده نمى شود « اين نمى شود كه به مكه برگردى و شانه هايت را تكان داده بگويى مـحـمـد را دوبـاره فريفتم و دستور مي دهد او را به سزاي اعمالش برسانند.


با بالا گرفتن بحث نانوايان آزاد پز در چند هفته گذشته، چند شب پيش جناب آقاي خسرو تاج معاون  محترم وزير صنعت، معدن و تجارت با حضور در برنامه اي در شبکه خبر بعنوان يکي از بالاترين مقامات اقتصادي کشور ضمن تاييد ضمني آزاد سازي قيمتها در حوزه گندم ، آرد ونان در آينده نزديک در مورد يارانه نان نيز گفت که در ماده پنج قانون هدفمندي يارانهها آمده که دولت موظف است يارانه آرد و نان را به ميزاني که در لايحه بودجه ساليانه مشخص ميشود با روشهاي مناسب در اختيار مصرف کنندگان متقاضي قرار دهد و سرانه يارانه نان روستاييان و شهرهاي زير بيست هزار نفر جمعيت و قشرهاي آسيبپذير در ساير شهرها به تشخيص دولت حداقل 50درصد بيشتر از متوسط يارانه سرانه خواهد بود، يعني براي قشرهاي آسيب پذيرحدود 67500 ريال در ماه فقط براي نان در نظر گرفته خواهد شد.


بدون در نظر گرفتن اين موضوع که مبلغ يارانه نان  چه ميزان خواهد شد و يا اينکه نحوه پرداخت آن چگونه خواهد بود ميبايست به موضوع مهمي که در مرحله اول هدفمندي يارانه ها دولت قبل از آن غافل شد و اين غفلت دردسرهاي جدي و بزرگي را براي کشور ايجاد کرد بپردازيم. پس از آنکه در سال 89  با اجراي قانون هدفمندسازي يارانه ها به يکباره فضاي جديدي در حوزه گندم، آرد ونان ايجاد شد، علاوه بر اينکه قيمتهاي کالاها آزاد شد مباني اصلي مديريت نيز در اين حوزه بصورتي غير قابل قبول رها شد و اين رها شدن يا به اصطلاح ول شدن باعث شد تا در چند سال اخير شاهد فراز و نشيب بسيار زيادي در اين حوزه باشيم.  فقط در بخش نان شرايط بگونه اي شد که نه تنها تعداد نانوايان رسمي کشور از حدود 60 هزار به بيش از70 هزار واحد سنتي افزايش يافت بلکه به جهت بي برنامگي هاي بوجود آمده تا قبل از بازگشت مجدد حاکميت دولتي بر توزيع آرد در نيمه دوم سال 92، حتي کمترين آمار رسمي از فعاليت اين تعداد نانوا در دسترس نبود و در هنگام نياز به آمار مصرف هر گروه مطابق با نظر دلخواه خود آماري را ارائه مي کرد و به همين دليل در تامين گندم وآرد مورد نياز مشکلاتي اساسي بوجود آمده بود. قطع به يقين شما نيز تائيد خواهيد نمود که سنگيني بار تمامي اين مشکلات علاوه بر اينکه  دست اندرکاران مربوطه را آزار مي داد  مستقيماً بر دوش مردمي افتاد که قرار بود پس از اجراي قانون هدفمندسازي يارانه ها از اجراي اين قانون منفعت ببرند.


مسلماً اهل فن و اقتصاد دانان تصديق خواهند نمود که اجراي اين قانون نه تنها غلط نبوده بلکه واجب هم بوده و ميبايست براي حفظ حقوق آيندگان حتماً اجرا مي شد، ليکن زمان و نحوه اجرا و برنامه ريزي دقيق و مو به مو شرط اول آن بوده که متاسفانه از ابتدا رعايت نشد.  مرحله اول که گذشت وتمام شد، پس بايد فکري به حال مراحل بعدي کرد و زمينه سازي مناسب را براي اجراي آن فراهم کرد. پس بعنوان کوچکترين عضو اين حوزه عظيم و مهم کشور همانگونه که قبلاً نيز پيشنهاداتي داده ام مجدداً پيشنهادهاي خود را به شرح ذيل ارائه مي نمايم که شايد با بررسي کارشناسانه و در صورت صلاحديد اجراي  آنها مشمول مثال دو بار نيش خوردن از يک سوراخ نشويم.1- حوزه گندم، آرد و نان تشنه يک متولي واحد است و از اين نوع تصميم گيري هاي چند گانه زخمي و خسته شده است، ابتدائي ترين نياز اين حوزه داشتن يک پدر دلسوز است ( شوراي عالي گندم، آرد ونان ) 2- تدوين برنامه اي منظم و حداقل4 ساله در رابطه با سياستهاي کلان اين حوزه  و ايجاد روشهاي منظم و زمان بندي شده براي خريد گندم داخلي وخارجي3- تقسيم وظايف ميان متوليان اجرا بر مبناي کاربرد تخصصي هر حوزه 4- تدوين روشهاي مناسب تعيين نرخ گندم  متناسب با شرايط زماني و بازارهاي بين المللي5- ايجاد سيستمي يکپارچه براي ثبت هرگونه عمليات خريد و فروش گندم و آرد با محوريت کارخانجات آرد،  بدون دخالت دولت تنها براي نظارتهاي دولتي6- تعيين ميزان واقعي مبلغ يارانه نان و اعلام آن به مردم  7- ايجاد بسترهاي مناسب رقابتي براي بالابردن سطح کيفي محصولات با پرداخت يارانه بخش توليدقطعاً پيشنهادهاي ديگر و بهتري نيز در اذهان شما وجود دارد که چنانچه به گوش مسئولين مربوطه برسد راهگشاي بسياري از بن بستهاي احتمالي خواهد بود که جا دارد متوليان امر چه در دولت و چه در مجلس شرايطي را فراهم نمايند تا مردم بتوانند پيشنهادهاي  خود را ارائه نمايند.                   انشاا...غلامرضا مظاهري